وضعیت تئاتر شهرمان در گفت وگو با بازیگران جوان نیشابور (  مگر معجزه ای بتواند هنر تئاتر را در نیشابور متحول کند )
وضعیت تئاتر شهرمان در گفت وگو با بازیگران جوان نیشابور (  مگر معجزه ای بتواند هنر تئاتر را در نیشابور متحول کند )

وضعیت فعلی هنر تئاتر در نیشابور در حالت احتضار و بلاتکلیفی به سر می برد از یک سو رقابت های ناسالم بین پیشکسوتان هنر تئاتر و جوانان تازه کار و از سویی عدم مدیریت این مجموعه ؛ هنر تئاتر نیشابور را به بیراهه کشانده است . ناهماهنگی بین هیئت نظارت وانجمن نمایش و برداشت های […]

وضعیت فعلی هنر تئاتر در نیشابور در حالت احتضار و بلاتکلیفی به سر می برد از یک سو رقابت های ناسالم بین پیشکسوتان هنر تئاتر و جوانان تازه کار و از سویی عدم مدیریت این مجموعه ؛ هنر تئاتر نیشابور را به بیراهه کشانده است . ناهماهنگی بین هیئت نظارت وانجمن نمایش و برداشت های غیر تخصصی هم برمشکلات افزوده است .

برای بازیگری در تئاتر پیش زمینه هایی لازم است که استعداد وعلاقه ؛ بخش کوچکی از آن محسوب می شود .از دیگرسو آموزش تئاتر با خواندن کتاب و مراجعه به آثار برتر تاریخ هم میسر نمی شود؛ لذا می توان این چنین گفت: تئاترهنری است که سینه به سینه منتقل می شود و نیاز به استاد دارد .

خیلی ها شغلشان هنر است نقاش ند ، شاعرند ، مجسمه سازند ، طراح لباس اند، نویسنده ی داستان و نمایشنامه اند و … اما در زبان فارسی ترکیب هنرپیشه فقط برای بازیگران تئاتر و سینما به کار می رود .

بازیگری در تئاتر با آنچه در قاب سینما و تلویزیون می بینیم متفاوت است ، بازیگر تئاتر به مطالعه و تمرین زیاد احتیاج دارد .از سوی دیگربازیگری تئاتر را نمی توان با  تقلید کردن یاد گرفت بلکه آموختن دراین هنرگام به گام بوده و هر مرحله شرایط خاص خود را دارد تا به نقطه ی مطلوب برسند .

در این شماره گفتگویی داشته ایم با سه تن از بازیگران جوان تئاتر شهرمان، سحر زعفرانیه ، سحر دولت آبادی و مصطفی رضایی و ازآنها  وضعیت هنر تئاتر شهرمان را جویا شدیم .  خلاصه ی از این دیدار تقدیم شما دوستداران هنرمی شود .

با تشکر از دوستان هنرمند شهرمان که در این گفت وشنود حاضر شدند ؛ گفتگو را با طرح این  سوالات آغازمی کنیم .

1- آخرین اجرایی که داشته اید کی و کجا بوده است ؟

2- از چه زمانی به هنر بازیگری علاقمند شدید ؟

3- وضعیت فعلی هنر تئاتر در نیشابور چگونه است ؟

4- چه اجراهایی تا کنون داشته اید؟ و بالاخره سخن پایانی شما چیست ؟

 

سحر زعفرانیه:

آخرین کار من ؛ نمایشنامه خوانی کسوف بود که در سالن بلک باکس تهران انجام شده است . من در این اجرا در نقش کارگردان انجام وظیفه می کردم و دوستان هنرمندم سحر دولت آبادی – عیسی نیشابوری – وحید خزایی و پریسا کمالی اجرای کار را بر عهده داشتند . این متن نوشته ی ایوب آقاخانی بود و یک کار اجتماعی و ضد جنگ محسوب می شد.لازم است که بگویم این اولین تجربه ی کارگردانی من بود لذا برایم کاری سخت و فشرده بود .اما در نهایت از اجرا راضی بودم .

با هنر بازیگری در سالهای تحصیل ابتدایی آشنا شدم .اولین نمایش من کارطنزی بود که در مدرسه ی شهید امینی اجرا شد .بعد از آن همواره در جشنواره های هنری و تئاتر دانش آموزی حضوری فعال داشتم .حتی یک بار گروه ما در شهرستان مقام اول را کسب کرد . در دوره ی دبیرستان هم دوباره توانستم مقام اول بازیگری را در شهرمان کسب کنم .من با دیدن تله تئاتر های شبکه ی چها رسیما  و دیدن کارهای رضا مظلوم به تئاتر کمدی و نقش های طنز علاقمند شدم و با پیگیری های زیاد توانستم بالاخره در نمایشهای طنز رجب و گروه رضا مظلوم نقش آفرینی کنم .

ضمنا در نمایشهای  دومین مشت – ترنج و چنگار (علی بیگدلی) – سقوط آزاد (بهزاد آقاجانی) – سریالهای رجب و… به عنوان بازیگر حضور داشته ام .

وضعیت فعلی هنر تئاتر در نیشابور در حالت احتضار و بلاتکلیفی به سر می برد از یک سو رقابت های ناسالم بین پیشکسوتان هنر تئاتر و جوانان تازه کار و از سویی عدم مدیریت این مجموعه ؛ هنر تئاتر نیشابور را به بیراهه کشانده است . ناهماهنگی بین هیئت نظارت وانجمن نمایش و برداشت های غیر تخصصی هم برمشکلات افزوده است . به نظر من تا زمانی که این مشکلات حل نشود مردم علاقه ای به هنر تئاتر نشان نخواهند داد .

بازیگری تئاتر در زندگی مادی من تاثیری نداشته است اما به من کمک کرده تا خودم را بهتر بشناسم و در زندگی شخصی نگاهم به دنیای اطرافم عمیق تر شود. ضمنا تئاتر زندگی را برایم لذت بخش ترکرده است.

سخن آخرمن هم  این است که با وجود  پتانسیل بالای هنری که در نیشابور وجود دارد امکانات بسیار اندک است و من نمیدانم چرا کسی برای رفع این کمبودها کاری نمی کند من مطمئنم در صورت رسیدگی و رفع مشکلات سر راه تئاتر در شهرستان اتفاقات خوبی خواهد افتاد که هم مردم را شاد خواهد کرد و هم مسئولین را .

مصطفی رضایی:
آخرین نقش آفرینی من در نمایش رجب دکتر می شود و در سالن جام جم مشهد بود که با استقبال زیاد مردم روبرو شد .کار من تئاتر کمدی و طنز است و در نمایش های رجب همواره حضور داشته ام که  به صورت CD  هم ارائه شده است .

من کار بازیگری را در سال   88 و با اجرای نقش در نمایش های کودک شروع کردم و سپس در نمایش های جان علی (اعظم حصاری) – ما را باش اونا را باش (مجید استیلایی) – دیدار در پاییز (تئاتر جشنواره ای مهر ورزان –  سمیه شاد ) – کار فرم (امیر حسین روح نیا ) – مشت یک و دو و چنگار (علی بیگدلی ) – و نهایتا نمایش های رجب و گروه رضا مظلوم نقش آفرینی کرده ام .

همانطور که همسرم سحر گفت وضعیت مدیریت هنری در شهر اسف بار است و تا زمانی که این مدیریت اصلاح نشود هنر تئاتر سر و سامانی نخواهد گرفت .من در دوره ای که پیشکسوتانی همچون حمید کریمی و حسین لطف آبادی و… بودند ؛ فعالیت داشتم اما به دلیل بی برنامگی  وبی سر و سامانی این فعالیت روز به روز کمتر شده است . من امیدوارم دوباره تئاتر نیشابور دوره ی شکوفایی را تجربه کند .

در نظر من تئاتر یک نوع تمرین زندگی است هر نقشی که ما بازی می کنیم تجربه ی خاصی است که بازسازی شده است با تمامی کم و کاست هایش ، لذا زندگی خود یک صحنه ی بزرگ اجرا است که هرکسی فقط یک بار می تواند نقش خود را بازی کند . هنرتئاترازنظرمالی تاثیری روی زندگی من نداشته اما ازنظرعاطفی عشق وعلاقه و احساس من به حساب می آید .همان طور که گفتم من با تئاتر زندگی می کنم و تئاتر با من و جدایی این دو ازهم میسرنیست .

در خاتمه به این نتیجه رسیده ام که دست اندرکاران تئاترازنظر اطلاعات هنری و مدیریتی در سطح پایینی قراردارند که در صورت به وجود آمدن شرایط مساعد تمامی هنرمندانی که از شهرمان کوچ کرده اند به زادگاه خود بازخواهند گشت و ما شاهد شکوفایی هنر در این ابر شهر تاریخ خواهیم بود .به امید آن روز .

سحر دولت ابادی:

آخرین کاری که من هم  اجرا کرده ام نمایش چنگار بود که در نقش یک بانویی که سرطان داشت ظاهر می شدم . کارگردان (علی بیگدلی ) از بازیگران که سه خانم بودند خواسته بود که موهای خودشان را بتراشند اما هیچکس غیر از من راضی به این کار نشد . برای همدلی بیشترخود کارگردان هم موهایش را تراشید . این نقش برای من تجربه ی گرانقدری بود و کارگردان الحق توانسته بود این معضل زنان را کاملا درک کند و لذا اجرای نقش برای ما بسیار آسان تر شد . این کار از نظر خودم بهترین اجرای دوران بازیگری ام بوده است .

در دوره ی تحصیلی راهنمایی و  با دیدن تئاتر عروسکی زهر طمع (خانم زرگرانی) جذب کار بازیگری شدم .در ادامه کارو با کسب مقام دومی بازیگری در تربت حیدریه و در سال 85 به کارم ادامه دادم .سپس عضو انجمن نمایش نیشابور شدم و در نمایش های مختلف از جمله نقش همسر یک شهید – کار در میانه ی تاریکی (مجید استیلایی) – یک دختر و یک سرباز (کار کودک)- کار فرم (جشنواره ی مهرورزان ) با حضور سیاوش طهمورث و مریم معترف – سقوط آزاد (بهزاد آقاجانی) – چنگار (علی بیگدلی) و نمایشنامه خوانی کسوف در سالن ارغنون تهران به همراهی سحر زعفرانیه و دیگر دوستان

وضعیت فعالیت های تئاتر در شهرستان همان گونه  که دوستان گفتند اسف بار است مدیریت ضعیف و تفرقه بین هنرمندان این رشته فعالیت هنری را بسیار سخت نموده است .به نظر می رسد انجمن نمایش و هیئت نظارت توان از بین بردن مشکلات هنر تئاتر را ندارند و این هنر فعلا رها شده به حساب می آید .در نتیجه در این سر درگمی مردم هم استقبال چندانی از این هنرنمی کنند .

این هنر از نظر مالی هیچ کمکی به من نکرده است اما عشق و علاقه و نیازهای عاطفی است که انسان را در کار هنرماندگار می کند .ازطرفی تاثیرهنر به ویژه هنر بازیگری در زندگی و رشد شخصیت من کاملا عیان است .

در خاتمه ی سخن من اعتقاد دارم مگر معجره ای بتواند هنر تئاتر را در نیشابور متحول کند و گر نه اوضاع بدین منوال پیش برود دیری نخواهد پایید که : نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاکنشان