در قدیم برای قماربازی علاوه بر خانههائی که در آن قمار راه میانداختند، مکانهایی مثل خرابهها و پشت دروازههای شهر و روی پشتبام حمامها و جاهای کم رفت و آمد سفرههایی برای این کار گشوده میشد و گرداننده قمار را کاسه کوزهدار میگفتند. کاسه کوزه سمبل این حرفه بشمار میرفت و غرض از کاسه ظرفی […]
در قدیم برای قماربازی علاوه بر خانههائی که در آن قمار راه میانداختند، مکانهایی مثل خرابهها و پشت دروازههای شهر و روی پشتبام حمامها و جاهای کم رفت و آمد سفرههایی برای این کار گشوده میشد و گرداننده قمار را کاسه کوزهدار میگفتند.
کاسه کوزه سمبل این حرفه بشمار میرفت و غرض از کاسه ظرفی بود که از هر یک تومان بُرد، یک قران سهم گرداننده یا قمارخانهدار در آن انداخته میشد، یعنی یک دهم مبلغ بُرد و کوزه نیز گلدان دهن باریک یا کوزه کوچکی بود که تاس را در آن ریخته و تکان داده و روی بساط میانداختند تا از یک تا شش روی رقمی بنشیند.
در کنار کاسه کوزهدار و قماربازها، اشخاصی نیز بودند که به آنها جیزگر میگفتند؛ یعنی پول قرض بده، به کسانی که باخته و همچنان اصرار به بازی داشتند. این جیزگرها نزولی برابر تومان به تومان قرض میدادند که البته اصطلاح جیز شد یا جیز میشی از همین جا آمده است؛ در واقع به معنی سوزاندن طرف که وقتی از جوش و خروش و هیجان بازی بیرون میآمدند میفهمیدند که چه بلائی سرشان آمده است.
هنگامی که کار به دعوا و چاقوکشی میرسید، آژان و پاسبان سر میرسیدند و به بساط قماربازها حملهور میشدند و اول کار آنها این بود که با لگدی کاسه و کوزه و بساط داخل سفره را به کناری پرت کرده و با گفتن «جمع کن کاسه کوزه تو»، همه اراذل را ریسه کرده و به کلانتری محل میبردند.