تمام ملت ها و اقوام مختلف در جهان برای خودشان روزهای خاصی را داشته اند که جشن، شادی یا مراسم و مناسک خاصی به آن مناسبت داشته باشند. استمرار این عیدها و جشن ها تدوام یک فرهنگ را در جامعه نشان می دهد. اگر این عیدها نبود و ما در این جشن ها شرکت نمی […]
تمام ملت ها و اقوام مختلف در جهان برای خودشان روزهای خاصی را داشته اند که جشن، شادی یا مراسم و مناسک خاصی به آن مناسبت داشته باشند. استمرار این عیدها و جشن ها تدوام یک فرهنگ را در جامعه نشان می دهد. اگر این عیدها نبود و ما در این جشن ها شرکت نمی کردیم و حتی لباس نو هم نمی پوشیدیم، الان ما این همبستگی و احساس مشترک را نداشتیم.
بعضی از اعیاد فقط ریشه های دینی داشته اند ولی آنها که ریشه طبیعی و اجتماعی داشته اند به مرور زمان به مرور زمان این اعیاد جنبه های مذهبی، اسطوره ای و… هم به خود می گیرد شاخ و برگ های مذهبی واسطوره ای و…به آنها هم اضافه شده است.
برای مثال در دین یهود، عید مصادف است با نزول الواح الهی به حضرت موسی. یعنی کاملا مذهبی است. دومین عید، عید مسیحیان است که مربوط به تولد حضرت مسیح(ع) است. یعنی باز هم یک پایگاه مذهبی خاص دارد. تنها عیدی که کاملا جنبه طبیعی و جغرافیایی دارد و با فصل، زمان و مکان ارتباط دارد نوروز است. ایرانیان فصل را چهارگانه نمی دانستند، بلکه دوگانه می دانستند. یعنی هفت ماه اول را تابستان و پنج ماه دوم را زمستان می گفتند. عید نوروز آغاز بهار و به تعبیری نوزایش جهان و بهار و تابستان و کار و کوشش و خلاقیت بود. ایرانیان روز اول فروردین را که روز اعتدال بهاری بوده است به عنوان نوروز تابستانی. جشن می گرفتند.
موضوع نوروز در تاریخ افسانه ای و اساطیری ایران هم وجود دارد. در شاهنامه فردوسی گفته شده است که جمشید این جشن را برگزار کرد. اسم جمشید هم جمشید نبوده و «جم» بوده است.جم این جشن را قبول کرده و انجام داده است. جم، روی تخت نشسته و کلاهی طلایی روی سرش بود و تخت او هم از طلا بوده است. خورشید که می درخشد شعاع نور از کلاه جمشید تلالو می کند. شید یعنی شعاع. از آن زمان به جم می گویند جمشید.
ما رگ و ریشه هایی از برگزاری نوروز را در دوره ی مادها که اولین حکومت یکپارچه و سراسری ایران را در منطقه ما تشکیل دادند ، می توانیم پیدا کنیم. در کتاب های قدیمی ازجمله در نوشته های ابوریحان نیزبه برگزاری مراسم اشاره شده.
امابه محض اینکه ما با عقلمان مسلمان می شویم باز نوروز را نگه می داریم و بسیاری از جلوه های نوروز جنبه های اسلامی هم پیدا می کنند .این که خانواده ها ی مسلمان ایرانی عید نوروز را جشن می گیرند و قرآن را هم روی سفره هفت سین می گذارند می خواهند بگویند ما هم اسلام را قبول داریم و هم سنت های ایرانی را قبول داریم. این اعیاد اتحاد فرهنگ ها را به وجود می آورد.
می گویند تولد حضرت علی به فروردین می خورد یا عید غدیر خم با فروردین همزمان می شود.. در عراق برای حضرت علی هم شیرینی می برند و حضرت علی می پرسند اینها چه هست.می گویند شیرینی است و به مناسبت نی روز. نوروز را به صورت نی روز تلفظ می کردند. حضرت علی یک شیرینی بر می دارند و می گویند هر روز برایشان نوروز باشد.حالا این که این نقل قول چقدر صحت دارد نمی دانم ولی آنچه که روایت شده، این است. این صحبت ها بیش تر در کتاب های سنتی و در نوروزنامه های دوره صفوی آمده است. یا حتی می گویند مثلا حضرت ابراهیم که رفت بتخانه را خراب کرد و بت ها را شکست با فرورین مصادف است. یا کشتی حضرت نوح که نجات پیدا کرد مصادف با اول فروردین بوده است. می گویند خلقت جهان در ماه فروردین بوده. یعنی نوزایش طبیعت در فروردین بوده است. اینها به مرور زمان به جشن نوروز اضافه شده است.
در دوره بنی امیه اتفاقا دوست داشتند ایرانی ها نوروز را جشن بگیرند و به معاویه و یزید و …عیدی و پول بدهند. آنها طرفدار پول بودند.
در دوران بنی عباس، جنبه پولی نوروز ضعیف می شود و به خاطر جنبه های فرهنگی و این که ایرانی ها را خوشحال کنند با نوروز موافقت می کنند. بعد هم شاهان و سلسله های حکومتی بزرگ و کوچک، همه طرفدار نوروز بودند و برگزاری جشن نوروز ادامه پیدا کرد. در این میان برخی جنبه های مذهبی به آن اضافه می شود.
در تاریح بیهقی زمانی را مشاهده می کنید که عید نوروز مصادف با روزهای اسلامی هم هست. حتی در زمان شاه عباس نوروز وقتی با تاسوعا و عاشورا مصادف می شود، بعد از برگزاری مراسم تاسوعا و عاشورا مراسم عید نوروز را هم برگزار می کنند. یعنی آن را ترک نکرده است. یعنی در آن حالت سنت ایرانی می بینیم که دیانت و ملیت هردو با هم گره خورده اند و هماهنگی داشته اند که تا زمان حال هم ادامه داشته است
در دوره قاجاریه و مخصوصا دوره ناصرالدین شاه، سنت نوروز رعایت می شد.او می خواست طبقات مختلف علما، تجار، وزرا، شاهزادگان، همه بیایند و بعد طبقه مردم عادی هم بیایند و تبریک بگویند و برایش هم هدیه بیاورند.
شاه هم نسبت به آنها اظهار تفقد می کرده است و به بسیاری از آنها پاداش می داد. یکی از رسوم شاهی این بوده است که روزهای عید، لیست زندانیان و تبعیدی ها را به شاه نشان می دادند و شاه هم آنها را می بخشیده.
برای مثال زندانیانی که یکی یا دو سال از زندان آنها باقی مانده بود یا تبعیدیان را ممکن است می بخشیدند یا می گفتند به منطقه نزدیکتری بیاند و در آن محل تبعید نمانند. یعنی یک جور به اصطلاح مددکاری سلطنتی هم در این روز تحقق پیدا می کرد.
. الان یازده کشور این عید را دارند که درواقع کشورهای وارث تمدن ایرانی هستند و حتی کشورهای دیگری هم هستند که وارث بخشی از تمدن های اسلامی هستند که این تعداد بسیار بیشتر می شود و نوروز یکی از عوامل وحدت بین این کشورها است و چه بسا مهرگان هم بتواند یک روز دیگری برای وحدت و پاسخی برای آینده این منطقه، به عنوان ایجاد یک اتحادیه بزرگ وارثان تمدن ایرانی باشد.
ودر مجموع باید اذعان نمود که در ایران عید نوروز، یک استوانه و یک ستون ملیّت فرهنگی مردم شده.
در نوروز علاوه بر این که سنت هفت سین مطرح است ،سنت هفت اقلیم و هفت آسمان و هفت زمین هم مطرح شده. این عدد هفت، موضوعات اسطوره ای است
برخی محققان و استادان ایرانی و به طور مشخص دکتر بهرام فره وشی، معتقدند هفت سین در واقع «هفت سینی» بوده و هفت خوراک را در هفت سینی می گذاشتند و به مرور حرف «ی» آن حذف شده و هفت سین شده.
بعضی دیگر هم می گویند «هفت شین» بوده است. برخی از شاعران ما هم شعرهایی پفته اند که حرف اول کلمات آنها «ش» بوده مثل شمع و شیرینی. البته هر کدام از عناصری که در سفره هفت سین است، نماد یک نوع زندگی است.
حتی ماهی هم که در آب است، نماد یک زندگی کنار دریایی ایرانیان بوده است یا گندم و سبزه، نماد کشاورزی بوده است. سیب، نماد باغداری بوده است. همه اینها معانی خودشان را دارند.
این باور وجود دارد که در هفت سین، اقلامی استفاده شده که پارسی است و با حرف «س» شروع شده. راجع به کلمه «سرکه» که گفته شده پارسی نیست،
مسلما سرکه به معنای این ماده ترش است. ماده شیرین در عید استفاده می کنیم. ماده ترش هم استفاده می کنیم. این ماده «ترش» از یک عنصر «شیرین» به وجود آمده است. شاید می خواهد بگوید همه موادی که برای زندگی انسان لازم است باید نمونه هایش در سفره هفت سین باشد.
در تخت جمشید جشن های بهاری برگزار می شده. تصویر سازی هایی از عید پیشکشی حجاری شده است و در این حجاری ها نقل و انتقال گل و گیاه و و سبزه و هدایای مختلف به تصوی کشیده شده که هدایا را می بردند و تقدیم می کردند. زیباترین هدیه بهاری، سبزه است.
در سال های اخیر فردگرایی در جامعه ایران رواج پیدا کرده است. تضادی که بین جمع گرایی در مراسم عید نوروز به وجود می آید با فردگرایی که شکل گرفته است، این وضع مشکل خاصی برای افراد جامعه به وجود می آورد فردگرایی از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به ما ضربه می زند. این ما هستیم که باید جامعه گرایی را رونق بدهیم. یکی از روش های رونق دادن، برگزاری همین اعیاد است. نه تنها اعیاد به اصطلاح ملی، حتی اعیاد مذهبی را باید رونق بدهیم و بتوانیم بر این فردگرایی که موجب ویران شدن فرهنگ و هستی ملت است، این را به جامعه گرایی تبدیل کنیم که موجب استمرار جامعه و استمرار حیات ملت است.
(سایت عصر ایران –تلخیصی از مصاحبه دکتر ناصر تکمیل همایون بایوسف ناسری ونیزر.ک: سایت خبر گزاری مهر،دومین نشست سالانه نوروز ، تحت عنوان نوروز ومهرگان عامل ایجاد اتحادیه بزرگ وارثان تمدن ایرانی )