انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس                 تا کس نکند رنجه به در کوفتند مشت چندی پیش معاونت محترم سیاسی و اجتماعی استانداری خراسان رضوی به عمد و یا سهو در نیشابور عبارت خراسان غربی را به کار برد و سپس از کاربرد آن عذر خواهی کرد. بعد تر نماینده ی محترمه ی عضو […]

 

انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس                 تا کس نکند رنجه به در کوفتند مشت

چندی پیش معاونت محترم سیاسی و اجتماعی استانداری خراسان رضوی به عمد و یا سهو در نیشابور عبارت خراسان غربی را به کار برد و سپس از کاربرد آن عذر خواهی کرد. بعد تر نماینده ی محترمه ی عضو کمیسیون امنیت ملی ضمن تذکر به مسئولان عالی کشور، با برخورد تند و خشن کلامی و رفتاری نسبت به معاونت استانداری، افکار عمومی دنیا را به سوی این مبحث متمرکز ساخت. بدون تردید این دو شیوه رفتار نمی تواند در اداره ی نظام اجتماعی و در دنیای سیاست مشکل گشا باشد و صد البته خود موجب ایجاد مشکلات عدیده ای برای مردمی که ایشان نمایندگی می کنند خواهد شد.

در واقع مردم نیشابور و سبزوار چندین دهه است که زخم تبعیض و بی عدالتی در توزیع بودجه توسط مشهد را بر گرده ی خود احساس می کنند و حق دارند که برای خروج از استیلای تمام عیار این شهر که مسئولانش از حل مشکلات خود عاجز هستند تلاش کنند. تسریع در روند تصمیم گیری و تصمیم سازی، استقلال در ردیف های بودجه، هزینه کرد درآمدهای منطقه در خود منطقه، جذب سرمایه گذار داخلی و خارجی و… از مهمترین مزایای تاسیس استان های جدید است. اما در خراسان رضوی و نسبت به دو شهر نیشابور و سبزوار در تمامی حوزه های سیاسی، اقتصادی، موزشی و  آموزشی و فرهنگی نابرابری وجود داشته و مردم از این مزایا محروم هستند. تبعیض حتی به نوجوانان و دانش آموزان راه یافته این شهرستان ها به مسابقاتی که در مشهد برگزار می شود نیز آسیب رسانده و به نوعی به نا امیدی و یاس آنان دامن می زند.

بعید است که مسئولان عالی استان خراسان رضوی بخواهند استان خراسان رضوی به سه استان تفکیک شود. استقلال و تفکیک استان خراسان رضوی به دو یا سه استان نقطه ی پایانی خواهد بود بر بی عدالتی هایی که مردم و به تبع آن مسئولان شهرهای نیشابور و سبزوار احساس می کنند. در حقیقت مشهد به خاطر تراکم جمعیت و مشکلات عدیده اش اگر هم بخواهد نمی تواند عدالت را در توزیع امکانات بر قرار سازد. اما وجود شهرهایی بزرگ که خود به اندازه ی برخی استان ها جمعیت دارند در حیطه ی تصمیم گیری و تصمیم سازی باعث افزایش قدرت چانه زنی در کسب بودجه خواهد بود. به همین دلیل مخالف بزرگ تفکیک استان کسانی هستند که در مرکز استان از آن منتفع می شوند.

در یکی دو دهه ی اخیر به تجربه ثابت شده است که نه سبزوار و نه نیشابور نمی توانند به تنهایی مرکز استان شوند. به عبارت دیگر موضوع تفکیک استان خراسان رضوی به استان خراسان غربی و  بدون توجه به مرکز استان شدن نیشابور پذیرفته نخواهد بود، همان گونه که سبزوار نمی خواهد و نخواهد گذاشت مردم نیشابور چنین کنند. بنابراین به نظر می رسد معقولانه است که مسئولان عالی نظام باید این نکته ی مهم را در نظر داشته باشند اگر قرار است برنامه ای برای تقسیم استان خراسان رضوی داشته باشند برای این دو شهر تاریخی حقوق یکسانی در بگیرند. به گمان نگارنده مردم دو شهر سبزوار و نیشابور با هم در طول قرون روابط فرهنگی و دینی نزدیکی داشته اند و هنوز هم دارند و به حقوق هم واقف هستند. لزومی ندارد که اشتباه برخی موجب شود همه از هم مکدر باشند. با این حال برخی ممکن است راه های دیگری برای احقاق حق مردمی که آنها را نمایندگی می کنند انتخاب کنند.

معاونت محترم استانداری که اتفاقا سبزواری هم هست به همراه طیفی از مردم خوب سبزوار، سال ها است که پروژه ی استقلال استانی به مرکزیت سبزوار را پی گیری می کنند. یکی از راه ها کادر سازی و نفوذ به مراکز قدرت استان بوده است. با نفوذ به مراکز قدرت می توان هم به رقیب به شیوه های پیدا و پنهان ضربه زد و هم امکانات بیشتری را به منطقه خود گسیل داشت. مردم نیشابور سال ها است این گونه رفتارهای غیر اخلاقی را دیده و تحمل کرده اند. تعریف و تمجید های توخالی، نظارت ضعیف، به حاشیه راندن شایسته سالاری و… ، به اشکال گوناگون به مردم نیشابور ضربه زده است. با این حال این روش ها نمی تواند مردم سبزوار را به خواسته ی به حق خود برای استان شدن نائل کند زیرا هر کس چاهی برای کسی بکند ابتدا خود به آن گرفتار می شود.

از طرف دیگر نماینده محترم شهرستان نیشابور نیز از خود رفتاری متفاوت برای رساندن مطالبه ی به حق مردم شهرش به گوش مسئولان نشان داد. نیک می دانیم که جامعه ی ما به شدت از گسترش خشونت رنج می برد. ریشه ی بسیاری از آسیب هایی که نگرانی مسئولان عالی رتبه ی نظام را به خود جلب کرده است در گسترش خشونت های کلامی، جسمی و فرهنگی است. نمی توان انتظار داشت که حق با ابزاری نادرست و ناحق احقاق شود. اگر هر کس حقش ضایع شود و بخواهد با زور و خشونت آن را به دست آورد بقای جامعه با تهدید جدی مواجه خواهد شد. در نهایت شعری از رودکی به این نماینده محترم تقدیم می شود:

چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت                    نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت

این تیغ نه از بهر ستمکاران کردند                              انگور نه از بهر نبید است به چرخشت

عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده                       حیران شد بگرفت به دندان سر انگشت

گفتا که که را کشتی؟ تا کشته شدی زار                 تا باز که او را بکشد؟ آنکه تو را کشت

انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس                 تا کس نکند رنجه به در کوفتند مشت