حواشي پر رونق و متن کم جان نمايشگاه گردشگري و صنايع دستي نيشابور( گله هاي غرفه داران و پاسخ اتاق اصناف )
حواشي پر رونق و متن کم جان نمايشگاه گردشگري و صنايع دستي نيشابور( گله هاي غرفه داران و پاسخ اتاق اصناف )

فروغ خراشادي/ همزمان با روز غدير خم، بساط نخستين نمايشگاه بين المللي صنايع دستي و گردشگري نيشابور طي آييني موسوم به «اختتاميه»، در باغرود برچيده شد. آنان که از شهرهاي دور و نزديک آمده اند، باقيمانده ي وسايلشان را که کم هم نيست، بار مي زنند و مي روند؛ کيسه هاي چاي، دبه هاي ترشي، […]

فروغ خراشادي/ همزمان با روز غدير خم، بساط نخستين نمايشگاه بين المللي صنايع دستي و گردشگري نيشابور طي آييني موسوم به «اختتاميه»، در باغرود برچيده شد.

آنان که از شهرهاي دور و نزديک آمده اند، باقيمانده ي وسايلشان را که کم هم نيست، بار مي زنند و مي روند؛ کيسه هاي چاي، دبه هاي ترشي، رب انار و زيتون پرورده راهي شمال مي شوند، جعبه هاي خرما، بسته هاي قطاب و کلمپه راه کرمان پيش مي گيرند، ديگ و ديگچه هاي مسي هم، بازار مسگران زنجان راپيش رو دارند.  صنايع دستي به کارگاه ها برگردانده مي شوند و غرفه هاي خيريه که در ازدحام جشن ها و تعطيلي ها، کمتر به چشم مي آيند، مي روند تا روز از نو بسازند و  روزي از نو !

صنايع دستي و هنري، اجناس تزئيني مدرن و سنتي، اگر چه به دلايل متفاوت از جمله توان پايين خريد مردم، فروش قابل قبولي نداشته اند، اما خود را معرفي کرده اند.

اين نمايشگاه در حالي بر پا شدکه از آغاز، اما و اگر هايي داشته است: تعداد کم غرفه ها منجر به از دور خارج شدن يکي از سالن هاي نمايشگاه شد و آيين گشايش را با تاخير رو به رو کرد. اجاره بهاي متفاوت غرفه ها نا خرسندي هايي در پي داشت، آماده نشدن غرفه ها و چيدمان آن ها، حتي پس از افتتاح، حسابي به چشم آمد، کف پوش نامناسب سالن و راهروها، گاه موجب آسيب ديدن پاي بازديدکنندگان شد.

نظافت سالن و غرفه ها به ناچار و به طور ناقص توسط غرفه داران انجام مي شد و ميانگين بازديدهاي هر شب،3هزار نفر بود که  براي شهري که سي امين شهر پرجمعيت ايران است، آماري متوسط به شمار مي رود.

ابراهيم ايرانمنش، مدير شرکت «هلدينگ هنر در هنر ارمغان نيشابور»، که از مجريان نمايشگاه هم هست، از زمان و مکان آن رضايت نداشت. از ديد وي اگر محل نمايشگاه داخل شهر باشد، استقبال عمومي بيشتر خواهد بود، از سويي معتقد است با توجه به آخرين دور سفرهاي تابستاني و عيد غدير، که با رونق جشن هاي ازدواج همراه شده بود، مردم براي بازديد از نمايشگاه، نمي توانستند برنامه ريزي کنند.   

نمايشگاه نيشابور در ميان مديران و مسولان شهري هم، چندان مورد توجه نبود؛ يک شب دو تن از اعضاي شوراي شهر آمدند و شبي ديگر، آقاي نماينده ي مجلس.

از ميان بازديد کنندگان اما، واحد بازرسي اتاق اصناف نيشابور، پاي ثابت نمايشگاه بود و بازرسان غرفه به غرفه، مي رفتند و  گاه بدون ارائه ي کارت شناسايي،  فرم بازرسي، تنظيم و جريمه صادر مي کردند.

در نمايشگاهي که بايد از قبل، سنگ هايش را با اتحاديه ها و اتاق اصناف، وا بکند، اين حضور هر شب،  ممانعت از فروش و رفتارهاي گاه دوگانه، موجب دلسردي غرفه داران شده بود.  

غرفه داراني که در نمايشگاه هاي ديگر شرکت کرده بودند، مي گفتند که قبلا چنين چيزي سابقه نداشته است و آنان که نخستين بارشان بود، نگران بودند که همين اندک درآمد هم صرف پرداخت جريمه شود. شب دوم نمايشگاه، تعداي از غرفه داران، برچسب «فروشي نيست» روي محصولات شان زده و تعدادي در صدد جمع آوري امضا براي ارائه ي عريضه اي به فرمانداري بودند!

شماري از غرفه داران با بازرس اصناف خوش و بش مي کردند و عده اي از حضورش بي خبر بودند.

نکته ي قابل توجه ماجرا، ادعاي برخي از غرفه داران در خصوص حضور شخص ثالثي است که پس از مراجعه ي مامور اصناف به هر غرفه، به سراغ شان مي رفته و درباره ي بازرس بدگويي مي کرده است؛ آنان هم سر درد دل شان باز مي شده و همراهي اش مي کردند. در شب هاي بعد معلوم مي شود آن شخص، به گفته ي برخي شاهدان عيني، از عوامل خود اتاق اصناف است! ادعاها درست يا نادرست، به نظر مي رسد پيش از تبديل شدن به چنين داستاني با تدبير و اقدام به موقع، از جانب مرکز مربوطه قابل پي گيري و پيش گيري باشد تا در پي اعتراضات غرفه داران، نياز به پا درمياني گرمابي نماينده ي شهرستان و فرمانداري در صبح روز پنجم فعاليت نمايشگاه نباشد.

در همين رابطه با محمد رضا تازيکي مجري برگزاري اين نمايشگاه گفتگوي کوتاهي داشتم؛ او را به سختي مي توان يافت و وقتي هم که هست، بايد پاسخگوي خيلي ها باشد، اما فرصتي دست مي دهد و از او مي پرسم: اين بازديد ها و جريمه ها به ادعاي غرفه داران مجرب، در نمايشگاه هاي مشابه، وجود نداشته است؛ ماجرا چيست؟! در پاسخ مي گويد: «اصناف هميشه کار خودش را مي کند، يعني بدون هر گونه هماهنگي وارد هر جايي مي شود. ديدگاه هاي سنتي حاکم بر مديريت مجمع امور صنفي شهرستان، کسب و کار مردم را فلج کرده اند و به هيچ صراطي مستقيم نيستند. آقايان با مفاهيم توسعه بيگانه اند؛ نه خودشان برنامه دارند و نه مي گذارند برنامه اي اجرا شود. حتي قبول نمي کنند برنامه هاي ارائه شده را بررسي و در صورت تاييد، اجرا کنند.»

معلوم است که او هم از برخوردهاي سليقه اي کلافه است. براي روشن شدن اصل ماجرا، بررسي بيشتر جريان و در ميان گذاشتن ادعاهاي برخي غرفه داران به اداره ي صنعت، معدن و تجارت مي روم و با ابوذر سعادتي سرشت مسئول روابط عمومي به گفتگو مي نشينم.

طبق قوانين درون سازماني اداره ي متبوع ش، او نمي تواند در نبود رئيس، محمد جواد محبي، آن هم درباره ي عملکرد يک نهاد زير مجموعه، يعني اتاق اصناف، اظهار نظر کند، اما تاکيد دارد وظيفه ي واحد بازرسي اتاق اصناف، حضور در هر جايي است که کالايي براي فروش، عرضه مي شود.

شايد بهترين گزينه، رويارويي با واحد بازرسي اتاق اصناف باشد؛ به سراغ حسن سکاکي، مسئول اين واحد، مي روم. مختصري از ديده ها و شنيده هايم را برايش شرح مي دهم  و از وي مي خواهم توضيح دهد که اصولا حضور مامور اين اداره در نمايشگاه اخير خارج از ساعت اداري، در حالي که از جانب برگزارکنندگان نمايشگاه مراحل قانوني طي شده و مجوزهاي لازم اخذ شده است، آيا محلي از اعراب دارد؟

سکاکي مي گويد: کار ما محدوديت زماني ندارد و بازرسان اتاق اصناف در هر ساعتي از شبانه روز، هر جايي که نياز باشد حضور مي يابند. از سويي براي برگزاري هر نمايشگاهي نياز است که ابتدا اجناس قيمت گذاري شود، آن گاه به رويت واحد بازرسي برسد، سپس روانه ي نمايشگاه شود. در برپايي همه ي نمايشگاه هاي فصلي و بازارچه هايي که تا کنون در نيشابور داشته ايم، با همين مساله مواجه بوده ايم که فرا قانوني عمل شده است و در همه ي موارد پيشين هم تذکر لازم داده شده است. در اين نمايشگاه هم، خارج از عرف و قانون عمل نکرده ايم و اعتراض غرفه داران متوجه برگزار کنندگان است که هماهنگي لازم را با اتاق اصناف در زمان مناسب به عمل نياورده اند.

وي مي افزايد: اگر رفتار دوگانه اي هم از سوي همکاران ما انجام شده باشد، قابل پذيرش نيست و در اين مورد هم بررسي هاي لازم انجام خواهد شد و چنانچه تخلفي صورت گرفته باشد، پي گيري خواهيم کرد. حرف هايش براي دغدغه هايم کافي به نظر مي رسد و با اميد به پي گيري آن چه قولش را داده است، از او خداحافظي مي کنم.

در ذهنم پرسش هاي ديگري شکل مي گيرد، از جمله اين که چه مي شود پيش از انجام هر کاري، علاوه بر قواعد آن کار، قوانين حول و حوش آن را هم بخوانيم و بدانيم؟ يادم مي آيد در جايي خوانده ام توهم دانايي به مراتب از ناداني ويرانگر تر است…