عکاسي مستند شاخه اي ازعکاسي است که در آن عکاس رخدادهاي پيرامونش را با نگاهي دقيق وتيزبين به ثبت مي رساند ومي کوشد ازمحيط وموضوعات عموما مردمي، بي طرفانه عکسي واقعيت گرا ارائه نمايد. تصوير درعکاسي مستند، يک سند تاريخي به حساب مي آيد . عکس مستند علاوه برحس زيبايي شناسي وکاربرد هنري، بيشتر براي […]
عکاسي مستند شاخه اي ازعکاسي است که در آن عکاس رخدادهاي پيرامونش را با نگاهي دقيق وتيزبين به ثبت مي رساند ومي کوشد ازمحيط وموضوعات عموما مردمي، بي طرفانه عکسي واقعيت گرا ارائه نمايد. تصوير درعکاسي مستند، يک سند تاريخي به حساب مي آيد . عکس مستند علاوه برحس زيبايي شناسي وکاربرد هنري، بيشتر براي تحولات اجتماعي وسياسي مورد استفاده قرارمي گيرد. چرا که واقعيت راهمان گونه که هست، ثبت مي کند. از طريق عکس مستند، بيننده از فرهنگ، سياست وموقعيت هاي اجتماعي مردم دنيا آگاه مي شود. از سويي درعکاسي مستند تصوير، نقش يک شاهد و ناظر را دارد. در عکاسي مستند اجتماعي، هدف مستند ساختن شرايط اجتماعي و احتمالا تاثيرگذاري برآن است .
در اين شماره به سراغ عکاس جوان و فعال شهرمان، مرتضي امين الرعايايي، رفته ايم. او که مدال برنز جهاني جشنواره ي «روياي بالکان» را دريافت کرده است ، کارشناس ارشد باستان شناسي و عکاس خبرگزاري ايرنا در نيشابور است. اينک خلاصه ي اين ديدارتقديم شما عزيزان مي شود.
با تشکر از شما که فرصت اين ديدار و گفت و شنود را به ما داديد . مايلم اولين سوال را درباره ي نشان برنز جشنواره ي عکاسي روياي بالکان طرح کنم، موضوعي که براي ما و شهروندان مسرت بخش و اشتياق آفرين است . بفرماييد، چه شد که مدال برنز جشنواره سال 2016 روياي بالکان در بخش فوتو ژورناليسم نصيب شما شد؟
با درود به شما . سوژه عکس برنده شده مربوط مي شود به اپيدمي آنفولانزاي دو سه سال پيش که در نيشابور شايع شده بود. روزي که من اين عکس را گرفتم فضاي عجيبي در شهر حاکم بود .همه مردم از ترس مبتلا شدن به بيماري ماسک زده بودند .و شکل و شمايل غريبي به خيابان هاي شهر داده بودند. من هم تحت تاثير اين فضا، عکسي را در يک مدرسه دخترانه با ماسک گرفتم و اين عکس توسط نمايندگي فدراسيون جهاني هنر عکاسي « فياپ » به جشنواره روياي بالکان فرستاده شد وخوشبختانه پس از حدود دو ماه از طريق ايميل از برنده شدن آن آگاه شدم. ضمنا عکس ديگري هم از بنده درهمان جشنواره در بخش سفر، روبان افتخار گرفت .
چگونه با دنياي عکاسي و هنر آشنا شديد؟
بنده عکاسي را از سال 85 و به صورت آماتور شروع کردم ولي از دوران کودکي به دليل اين که پدرم دوربين عکاسي داشت و گهگاهي عکاسي مي کرد، کماکان با اين دنيا آشنا بودم. اما در زمان تحصيل در دانشگاه و رشته ي باستان شناسي بود که عکاسي را با علاقه و اشتياق بيشترادامه دادم و درنهايت اين فن را ازسال 92 به صورت حرفه اي دنبال کردم.
آيا مربي و استادي هم داشتيد؟
بله. من ابتدا به طور خود آموخته اين کار را شروع کردم و چون در آن زمان در پايتخت زندگي مي کرديم، با شرکت در کارگاه هاي عکاسي به تجربياتم مي افزودم. از جمله در بازديد از کارهاي استاد علي اکبر شير ژيان، يکي از12عکاس برترمستند اجتماعي سال 2009جهان، بود که آموزه هايش، راه هنر عکاسي را بر من گشود. همچنين در کارگاه هاي عکاسي اسماعيل عباسي، عکاس مستند اجتماعي و فتو ژورناليسم نيز شرکت مي کردم.
از پيشينه ي عکاسي خودتان بيشتر بگوييد؟
اولين نمايشگاه عکسم را در فرهنگ سراي اشراق تهران برگزار کرده ام. پس از آن در بيش از 50 جشنواره ي ملي و بين المللي شرکت داشته ام و عکس هايم در 120 جشنواره ي ملي و حدود 50 جشنواره ي بين المللي پذيرش شده است. ضمنا کسب عنوان برتر و دريافت لوح تقديرازجشنواره ي ويکتور پولينسکي قرقيزستان، مقام اول جشنواره هلال و رسانه و برخي فعاليت هاي ديگر را درکارنامه ام دارم. سال 93 بود که همکاري ام را به عنوان عکاس آزاد با خبرگزاري ايرنا آغاز کردم و تا کنون حدود صد گزارش تصويري را از سراسرايران توسط اين خبرگزاري منتشر کرده ام.
چطور شد که به سمت عکاسي خبري و خبر گزاري ايرنا مايل شديد؟
من سال ها قبل يک مجموعه عکس درباره موتورسواري و تخريب تپه هاي باستاني شادياخ و ترب آباد کار کرده بودم که با تاييد استاد شيرژيان در سايت خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران منتشر شد و اين همکاري، از آن زمان شروع شده است و تا کنون ادامه دارد.
خبرگزاري ايرنا يکي از قديمي ترين خبرگزاري هاي کشور است که هم اکنون به صورت اينترنتي فعاليت مي کند و بنده هم نماينده ي عکاس اين خبرگزاري در نيشابورهستم اما متاسفانه اين خبر گزاري درشهرمان دفتر ندارد .
جناب عالي چه نظري درباره عکاسي مستند و عکاسي هنري داريد؟
از نظر من عکاسي تصوير کردن ايده و جهان بيني دروني عکاس است و انديشه و نظر اورا نسبت به دنياي پيرامونش نشان مي دهد. هدف من از عکاسي نشان دادن زندگي مردم شهرو ديارم و تاريخ و معماري آنها است. ضمنا در به تصوير کشيدن آدم هايي که در تاريخ شهرمان تاثير گذار بوده اند نيز کوشا هستم. به دليل رشته تحصيلي ام، باستان شناسي، عکاسي از بناهاي تاريخي شهرم را بسيار دوست دارم و تا کنون از عمارت سعيدي، خانه امين الاسلامي، منزل قديمي وکيلي وچندين مورد ديگرعکاسي کرده ام. تا با شناساندن اين مکان ها و ميراث فرهنگي شهرم درراه جلوگيري از تخريب آنها قدمي برداشته باشم .
فضاي کار هنري و عکاسي را در شهر چگونه ديده ايد؟
نيشابور شهري است که زمينه هاي خوبي براي عکاسي دارد: طبيعت زيبا، شهري با جاذبه هاي تاريخي، معماري کهن و… اما فعاليت هاي هنري در کشور ما هنوز نهادينه نشده و محرک اصلي آن در حال حاضرتنها عشق و علاقه ي هنرمند است. در شهرهاي بزرگ مثل تهران گروه هاي هنري، منسجم تر و به روز ترهستند ولي در شهرستان ها هنوز مسئولين و مردم به اهميت کار هنري توجه کافي ندارند. لذا وظيفه ي هنرمندان در اينجا مضاعف است زيرا علاوه بر کار هنري، معرفي هنر را نيز بر عهده دارند و بايد مسئولين و مردم را نسبت به فعاليت هنري آشنا و لزوم اين کارها را گوشزد کنند. به نظر من در شهرمان جاي خالي کارگاه هاي تخصصي عکس حس مي شود. همدلي و اتحاد بيشترهنرمندان عکاس نيز بايد بيشتر شود و به سوي تشکيل خانه ي هنرمندان راهي گشوده شود.
آيا مشکل خاصي هم بر سر راه فعاليت هاي عکاسي خودتان حس مي کنيد؟
شخصا مشکل خاصي ندارم اما حس مي کنم هنرمندان بخش عکس در شهر بايد بسيار فعال تر عمل کنند و راه را براي علاقه مندان جوان اين هنر هموارتر کنند. ما مرکزي که اطلاعات روز دنيا را در باره ي هنر عکاسي ارايه کند نداريم. مشکل ديگر عدم وجود کتابخانه و نشريات تخصصي عکس در شهرستان مي باشد. طبق معمول تشکل هنري منسجمي هم در شهر نداريم. ضمنا مردم هم بايد همدلي و همکاري بيشتري با جامعه ي هنري نشان دهند .
آيا هنر عکاسي اثر خاصي هم روي شخصيت شما داشته است؟
بله عکاس مانند کسي است که چراغ به دست گرفته و دنياي اطرافش را روشن مي کند همچنين با تيز بيني و نگاه خاصش توجه مردم را به نقاط تاريک اجتماع جلب کرده و باعث شناسايي نقطه ضعف ها مي شود و در يک جمله، مردم را از بي تفاوتي نسبت به دنياي اطرافشان در مي آورد .
آيا خاطره ي جالبي هم از عکاسي داريد؟
چندي پيش در عکاسي از محل زندگي و کار مخترع قديمي شهرمان رحمت الله بيات مختاري و خانواده ي ايشان با نکته جالبي روبه رو شدم. افتتاحيه نمايشگاهم در محل مجموعه هتل اميران مصادف شد با آمدن فرزندان ايشان از خارج از کشور. لذا من در نمايشگاه هم سوژه را مي ديدم و هم صاحب سوژه را و اين براي من بسيار لذت بخش بود .
در حال حاضر چه فعاليتي را دنبال مي کنيد؟
هم اکنون ضمن آموزش هنرعکاسي روي پروژه ي عکاسي ازعمارت هاي قديمي و تاريخي نيشابورکارمي کنم که در آينده عرضه خواهد شد.
وسخن آخر؟
در خاتمه با شعري ازعطارسخن را به پايان مي بريم
گه پيشرو نبرد مي بايد بود
گه پيرو اهل درد مي بايد بود
اين قصه به سر سري، به سر مي نشود
کاري است عظيم! مرد مي بايد بود