گفتگو با مستند ساز همشهري: مجيد سپهري ; هر کو نکند فهمي زين کلک خيال انگيز
گفتگو با مستند ساز همشهري: مجيد سپهري ; هر کو نکند فهمي زين کلک خيال انگيز

گفت و گو: سيدهاشم مداح پيشبرد اهداف فرهنگي ؛ تشکل هنرمندان با تاسيس خانه ي هنرمندان فيلم مستند شاخه اي از هنر فيلم سازي است که به منظور پرداختن به جنبه هايي از واقعيت ساخته مي شود. نخستين فيلم مستند ايراني در سال 1279ه.ش گرفته شد که عکاس باشي آن را از مظفرالدين شاه قاجار […]

گفت و گو: سيدهاشم مداح

پيشبرد اهداف فرهنگي ؛ تشکل هنرمندان با تاسيس خانه ي هنرمندان

فيلم مستند شاخه اي از هنر فيلم سازي است که به منظور پرداختن به جنبه هايي از واقعيت ساخته مي شود.

نخستين فيلم مستند ايراني در سال 1279ه.ش گرفته شد که عکاس باشي آن را از مظفرالدين شاه قاجار در روز جشن گل تهيه کرد.

فيلم بعدي که ساخته روسي خان بود در سال 1327ه.ش از مراسم عاشورا تصويربرداري شد.

توليد فيلم هاي مستند با تاسيس تلويزيون ملي ايران در سال 1345 وارد مرحله جديدي شد . ناصر تقوايي اولين فيلم سازي بود که در آن دوران براي تلويزيون فيلم مستند ساخته بود. فيلم هاي کوتاهي چون «تاکسي متر «آرايشگاه آفتاب»فروغ فرخزاد و… پس از او کارگرداناني چون پرويز کيمياوي «منوچهر عسکري نسب «کامران شيردل و …..به فيلم مستند ايراني رونق بخشيدند.  اين فيلم هاي مستند بيشتر از تلويزيون پخش مي شد .

در نيشابور هم مستند سازاني داريم که شهرت آنها از مرزهاي شهرمان فراتر رفته و فيلم هاي آن ها بارها از شبکه هاي مختلف تلويزيوني پخش شده است. مجيد سپهري يکي از اين افراد است که با ايشان به گفتگو نشسته ايم که خلاصه گفتگوي خيام نامه با ايشان در ادامه مي آيد

ضمن تشکر از شما؛ نخست از زادگاه تان که در آن زمان  روستاي «بار» نام داشت، بگوييد؟

بنده در سال1354 در روستاي زيباي بار متولد شدم که حالا شهر بار ناميده مي شود .دوران کودکي در طبيعت بکر و زيباي بار سبري شد و اين طبيعت زيبا نقش غير قابل انکاري در فيلم سازي من داشته است .  زندگي را تا سن 12 سالگي در آنجا سپري کردم. تا اين که براي ادامه تحصيل راهي نيشابور شدم . در آن زمان ما نه برق داشتيم و نه آب لوله کشي و تنها سرگرمي ما آمدن به شهر و ديدن تلويزيون بود . يادم هست که با ديدن فيلم درسو اوزالا ساخته کوروساوا علاقه شديدي به سينما پيدا کردم . فيلم ديگري که تااثير زيادي روي ذهن من داشت  نوستالژيا ساخته آندره تارکوفسکي بود و من اين فيلم ها را هنگام آمدن به نيشابور و براي اولين از تلويزيون تماشا مي کردم .

پس آشنايي شما با سينما در اصل ازديدن  تلويزيون شروع شد در ادامه کار چه تحولاتي پيش آمد؟

دوران تحصيلي متوسطه من هم زمان شد با باز گشايي سينما شهر فيروزه نيشابور؛ لذا با مطالعاتي که قبلا روي سينماي جهان داشتم؛ ديدن فيلم روي پرده بزرگ ؛  شوق من به فيلم سازي دو چندان شد .اين بار با ديدن فيلم هايي چون بوداي کوچک، برتولوچي و بعدا فيلم هاي بهرام بيضايي چون مسافرا ن ، سگ کشي پيوند من با دنياي سينما عميق تر شد .ضمنا در آن دوره من از خوانندگان پر و با قرص مجلات سينمايي بخصوص مجله فيلم و هفته نامه سينما هم بودم.

جناب سپهري؛ فيلم سازي را کي  و از کجا شروع کرديد؟

در سال  1376و در پي آشنايي با دفتر سينماي جوان نيشابور فيلم سازي را شروع کردم . در آن زمان مسئول انجمن  آقاي سلامت و دوستاني چون مسعود سليماني، مهدي دشتي، حبيب افشار فعاليت مي کردند . من در آن دوره  و با امکانات محدود اولين فيلم خودم را بطور خود آموخته و با  نام آرا مش ساختم که در جشنواره بين المللي فيلم کوتاه تهران به نمايش در آمد . در اين جشنواره فيلم هايي از کشورهاي استراليا – اتريش شرکت داشتند.  نکته جالب اين بود که نمايش  فيلم کوتاه و مستند من بعد از جشنواره به مدت دو روز ديگر  در سينما فلسطين تهران تمديد شد .

پس از اين تجربه موفق چه کرديد؟

پس از آن در کنار دوستان فيلم ساز ديگر  انجمن سينماي جوان چون ابراهيم حصاري، رضا شيخلاني، محمد تراب بيگي، داود زنجاني، امير بالاور با ساخت فيلم هايي چون رقص باران، رنگ آب، هرگز نمي ميرد، عدالت در من نيست و چند فيلم ديگر تا سال هشتاد به کارم ادامه دادم .

سال 80  نقطه عطفي در کارنامه هنري شما به حساب مي آيد چرا ؟

در آن سال من از فيلم سازي جشنواره اي فاصله گرفتم و به ساخت مستند هاي مردمي روي آوردم.  به اين ترتيب که با تصاوير ساده  و بي آلايش سعي کردم بدور از ترفند هاي سينمايي به روايت واقيعت هاي جذاب و جاري در زندگي و فرهنگ روزمره مردم جامعه بپردازم . اولين مستند از اين سري فيلم ها «اييق» نام داشت که در باره زندگي و ييلاق عشاير روستاي بار بود که به مدت دو ماه در دامنه هاي بينالود زندگي مي کردند .اين مستند پانزده بار از شبکه هاي مختلف تلويزيوني از جمله شبکه خراسان پخش شده است .لازم به ذکر است که اين فيلم را به تنهايي ساخته ام و خود عشاير روايتگر داستان هستند ،از مستند هاي ديگر  فيلم «سمنو پزان» بود که اين هم از تلويزيون پخش شده است .

از کي کار با شبکه هاي  تلويزيوني را  شروع کرديد؟

با جوي که در سينما حاکم بود کم کم به اين نتيجه رسيدم زندگي واقعي در فيلم ها تصوير نمي شود لذا علاقه ام از فيلم هاي داستاني به مستند سازي تغيير پيدا کرد. چون تلويزيون جايگاه مناسبي براي عرضه و نمايش فيلم هاي مستند مي باشد. من هم با مراجعه به مرکز سيماي خراسان و استقبال از فيلم اولم و پس از اصلاحيه اي روي آن؛  از شبکه  خراسان پخش شد و ار آن زمان تا کنون همکاري با تلويزين را ادامه داده ام .

کار فيلمسازي چه تاثيري روي شخصيت شما داشته است؟

بطور طبيعي انسان دوست دارد خود را به ديگران و جامعه معرفي کند . مي توان  گفت که در حال حاضر هيچ ابزاري مناسب تر از هنر مخصوصا فيلم سازي براي اين کار نيست. شما در سينما خيلي زود به شهرت مي رسيد . اما من نيت ديگري داشتم، حس مي کردم در زماني که همه چيز بسوي جهاني شدن پيش مي رود اين فرهنگ هاي بومي هستند که در حال از بين رفتن هستند.  اگر کسي کاري نکند چه بسا فرهنگ ماهم درمواجه با  موج جهاني شدن رنگ ببازد و از بين برود.  لذا اين تلنگر مرا واداشت که با مستند سازي فرهنگ بومي به استمرار آن کمک کنم . لذا اين انگيزه به من توان کارهنري را  داده است.

نيشابور با اين همه نيروي هنرمند و پر توان چرا هنوز مکاني در خور هنر چون خانه هنرمندان ندارد؟

من هم دليل آن را نمي دانم؛  اما ما با داشتن فيلم سازاني چون ابوالحسن داودي، عبدالرضا کاهاني و هنرمندان نامي ديگر از اين فقدان سخت در رنجيم و من ار مسئولين هنري شهر جدا درخواست راه اندازي خانه هنرمندان را دارم . زيرا براي پيشبرد اهداف فرهنگي و تشکل هنرمندان اين نيازي غير قابل اجتناب است .

لطفا درباره آخرين فيلم مستندتان  توضيحاتي ارايه بفرماييد؟

با کمال ميل.  اين فيلم، مستندي است درباره فرهنگ بومي کشورمان (منطقه درگز) که در باره آداب ورسوم و به ويژه موسيقي کرمانج و زندگي بخشي ها در  اين منطقه مي باشد . ضمنا  در اين فيلم به زندگي «آي محمد » که يکي از بخشي هاي شناخته شده .و معروف در اين ناحيه مي باشد؛ نيز اشاره شده است . نکته جالب درباره بخشي ها اين است که آنان موسيقي را براي دل خودشان مي نوازند نه براي کسب در آمد . نا گفته نماند بنده در يک برنامه ي تلويزيوني با بخشي بزرگ «آي محمد» آشنا شدم و همان زمان  تصميم گرفتم فيلمي درباره ايشان و فرهنگ منطقه و  زادگاهش بسازم .

در حال حاضر روي چه پروژه اي کار مي کنيد؟

فعلا در حال تدوين دو فيلم مستند تلويزيوني به نام هاي« اولنگ» و «سبزه نشين هاي بلند بينالود» هستيم . قبلا هم مستند هاي از«خشت تا خورشيد» درباره زندگي يغما و مستند« دبستان دولتي خانلق» هم ساخته شده که هردو فيلم هم از شبکه خراسان پخش شده است .

و سخن آخر:

هر کو نکند فهمي زين کلک خيال انگيز

نقشش به حرام ار خود صورتگر چين باشد

.