آذَر بُرزين مِهر [āzar borzin- mehr]، سومين آتشکده از سه آتشکده ي اساطيري- تاريخي مهم آيين زردشت که در کنار آذر گشنسپ [āzar gošnasp] (آتش شاهان و رزميان) و آذر فرنبغ [āzar farnbaq] (آتش روحانيان)، در مقام آتش کشتورزان از جايگاه ويژهاي برخوردار است. نام اين آتشکده حکايت از قدمت آن ميکند و احتمالا […]
آذَر بُرزين مِهر [āzar borzin- mehr]، سومين آتشکده از سه آتشکده ي اساطيري- تاريخي مهم آيين زردشت که در کنار آذر گشنسپ [āzar gošnasp] (آتش شاهان و رزميان) و آذر فرنبغ [āzar farnbaq] (آتش روحانيان)، در مقام آتش کشتورزان از جايگاه ويژهاي برخوردار است. نام اين آتشکده حکايت از قدمت آن ميکند و احتمالا چنين عنواني پيش از زردرشت، يعني در عصر ميترايي نيز وجود داشته است: آتور بورزين ميترو (بِرزَنت ميثره) يعني آتش ميتراي بلند بالا .
تاريخ بنياد هر سه آتش رسمي ايران باستان، به زمان شاهان باستاني و اساطيري باز ميگردد که خود حکايت از بسيار کهن بودن پرستاري از آتش در ايران باستان دارد. شهرستاني مينويسد که اين آتشکدهها پيش از زردشت وجود داشتند و زردشت آتشکدهي نيشابور (آذر برزين مهر) را تجديد کرد .
به سبب احترام خاصي که در روزگاران کهن به کشاورزان گذاشته ميشد، بيترديد عمر اين آتش بسيار کهنتر از تاريخ ظهور زردشت است.البته آذربرزينمهر زودتر از دو آتشکده رسمي ديگر از ميان رفته است .
روايتهاي اساطيري، آذربرزين مهر را نخستين آتشي ميدانند که گشتاسپ بنياد گذاشت . به گزارش بندهش، اهوره مزدا در آغاز آفرينش آذرفرنبغ، آذر گشنسپ و آذر برزين مهر را براي پاسباني جهان آفريد و با دست خويش نشاند. جم نيز همهي کارها را بيشتر به ياري آتش فرنبغ، گشنسپ و برزينمهر کرده است. در زمان پادشاهي هوشنگ ، چون مردم بر پشت گاو سريسوگ (سريشوگ) از خونيرس (مرکز مسکون زمين) به ديگر کشورها ميرفتند، شبي در ميان دريا آتشي که در آتشداني بر پشت گاو قرار داشت، با فشار باد و موج به دريا افتاد و به جاي آن، سه آتش درخشيدن گرفتند: آذر فرنبغ، آذر گشنسپ و آذر برزينمهر . ظاهرا به مرور، هر يک از اين سه آتشکده، خاص يکي از طبقات سه گانهي اجتماعي شده است، و از اين ميان، آذر برزين مهر از آن کشاورزان گرديد . در ادبيات پهلوي جاي آذربرزينمهر در ريوندکوه، نزديک نيشابور در خراسان است . در بندهش آمده است که آذر برزين مهر تا پادشاهي گشتاسپ همچنان در جهان ميوزيد و پاسباني ميکرد، تا سرانجام، به ظهور زردشت و دينپذيري گشتاسپ، وي آذربرزين مهر را بر ريوندکوه خراسان، که «پشته گشتاسپان» خوانند، نهاد . جالب توجه است که بابک ساساني نيز پيش از رسيدن اردشير به پادشاهي، آتشهاي فرنبغ، گشنسپ و برزينمهر را به خواب ميبيند که در خانهي ساسان ميدرخشند و به همهي جهان روشني ميدهند و خوابگزاران چنين تعبير ميکنند که او يا يکي از فرزندانش به پادشاهي جهان خواهد رسيد .
در بندهش، سه مينوي آذرهاي فرنبغ، گشنسپ و برزين مهر، مايهي همهي آتشها در گيتياند و پس از اين سه آتش، ديگر آتشاناند که براي نگهباني آفريدگان و نابود کردن دروغ آفريده شدهاند .
مانند آتشکدههاي اساطيري فرنبغ، گشنسپ و برزين مهر، سه آتشکده ي رسمي شاهنشاهي نيز، مخصوصا در زمان ساسانيان، به اين نامها خوانده ميشدند. باستاننگاران با تکيه بر روايتهاي مذهبي، براي يافتن جايگاه واقعي اين سه آتشکده کوششهاي بسياري کردهاند. فردوسي در بيان دينپذيري گشتاسپ، آذر برزين مهر را در کِشمَر (کاشمر) خراسان ميآورد که با گزارش بندهش تفاوت چنداني ندارد .
در حالي که جکسن و سايکس آذربرزينمهر را در روستاي داورزن سبزوار ميجويند. هوتوم- شيندلر . و مارکورات .جايگاه آذربرزين مهر را در روستاي ريوند نيشابور، بر فراز تپهاي به همين نام مييابند . ل بدون ترديد اشارهي مسعودي به آتشکدهاي که در زمان زردشت در نيشابور بنياد گذاشته شد، اشاره به آذربرزينمهر است . ابن فقيه نيز از آتشکدهاي در نيشابور خبر ميدهد که يکي از آتشکدههاي اصلي آيين زردشت است.
هيتنس ميخواهد با تکيه بر شاهنامه و قطع سرو کاشمر (در جنوب نيشابور) در زمان متوکل – خليفهي عباسي- به جايگاه آذر برزين مهر، و به تاريخ تولد زردشت دست يابد . به قول ثعالبي، گشتاسپ پس از گرويدن به زردشت، دستور کاشتن اين سرو را داده بود و متوکل دستور داد آن را قطع کنند و براي ساخت جعفريه به بغداد ببرند؛ اما وقتي که سرو کاشمر به يک منزلي جعفريه رسد، غلامان متوکل وي را به قتل رساندند و او موفق به ديده سرو نشد. سرو کاشمر به هنگام قطع در سال 232ق، 1405 سال عمر داشت.
منبع:
بااندکي تلخيص: رجبي، پرويز، «آذربرزين مهر»، دانشنامه ايران، زير نظر کاظم موسوي بجنوردي، تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامي، 1386، ج2، صص 58-60.