آقاي شريعتمداري!  «پاي بست» خانه را دريابيد
آقاي شريعتمداري!  «پاي بست» خانه را دريابيد

احسان اسحاقی   با نزديک شدن به روزهاي ثبت نام از نامزدهاي پنجمين انتخابات شوراي اسلامي شهر، شاهد شکل گيري حرکت هايي هستيم، که اگر چه هر يک اهداف خاصي را دنبال مي کنند، اما در يک نقطه اشتراک نظر دارند و آن رهاندن گريبان شهر تاريخي مان از چنگ شوراي چهارم است. گويي بسياري […]

احسان اسحاقی

 

با نزديک شدن به روزهاي ثبت نام از نامزدهاي پنجمين انتخابات شوراي اسلامي شهر، شاهد شکل گيري حرکت هايي هستيم، که اگر چه هر يک اهداف خاصي را دنبال مي کنند، اما در يک نقطه اشتراک نظر دارند و آن رهاندن گريبان شهر تاريخي مان از چنگ شوراي چهارم است. گويي بسياري بر اين باورند که مصيبت شوراي چهارم، دفعتا و بي مقدمه شکل گرفته و هيچ ريشه اي براي اين گرفتاري، که برخي آن را از تبعات يورش «مغول» هم بدتر ارزيابي مي کنند، وجود ندارد.

اگر چه در يک ارزيابي منصفانه، با وجود حسن نيت و سلامت برخي اعضاي شوراي چهارم شهر نيشابور، نمره قبولي دادن به اين شورا غير ممکن به نظر مي رسد، اما بايد پذيرفت که مشکل اين شورا ريشه هاي عميقي در رفتار اجتماعي ما مردم نيشابور، که خود «فشرده اي است از ايران بزرگ»، دارد. ريشه هايي که مي توان آن را در چندين سطح بررسي کرد و تا به اين ريشه ها پرداخته نشود، زير و رو کردن شورا و اشتياق مردم براي پايان سيطره شوراي چهارم بر اين ديار «مغول زده»، اميدي است واهي که در دوره پنجم نيز ثمره اي جز ناکامي تجربه «اداره شورايي» در پي نخواهد داشت.

در اين مجال مروري کوتاه بر اين ريشه ها داشته باشيم تا شايد صاحب نظران خردمند و مردمان عالِم راهي براي رهايي بيابند و دريچه اي براي گفت و گوي عمومي موثرتر و تخصصي تر در باره شوراي شهر باز شود، والا خطابه هاي غرّا و حرافي هاي بي ثمر دردي از اين ديار و فروماندگي مردمان ش دوا نخواهد کرد.

الف)  رفتار شورائيان:

عضو محترم شورا، جناب آقاي شريعتمداري، در نطق پيش از دستور جلسه اخير شورا، که به دنبال راه اندازي پويشي مشابه در فضاي مجازي ارائه نموده است، شوراي چهارم را به خاطر افزايش بي سابقه عوارض  و درآمدهاي ناشي از جريمه هاي تخلفات و گران کردن خدمات شهري و عدم ارايه خدمات و عمران متناسب با اين افزايش درآمدها، به باد انتقاد گرفته و در «نمايشي» که براي فرار از پاسخگويي صريح به افکار عمومي به اجرا درآورده اند، در ايفاي نقش اول اين نمايش نامه، خود از شهروندان عذرخواسته و با اعلام عدم نامزدي در دوره پنجم و درخواست از ديگر همکاران خود در شورا براي انجام حرکتي مشابه، در پرده آخر نمايش ترجيح داده اند قهرمانانه در افق صحنه محو شوند. لابد انتظار اين است که مردم در پي تماشاي اين تئاتر سرگرم کننده و بي محتوا براي ايشان کف زده و انگشت اشاره را به سمت ديگر اعضا نشانه بروند. بله! برخي را اعتقاد بر اين است که مردم ما حافظه بلند مدت تاريخي شان دچار ضعف است و براي همين از يک سوراخ بارها گزيده مي شوند.

اما اجازه بدهيد ضمن تاييد همه انتقادات ايشان، که در همين شماره خيام نامه هم به چاپ رسيده است، چند پرسش را از ايشان و ياران همفکرشان مطرح کنيم بلکه متوجه شويم آن چه در شوراي چهارم به بار آمد، ناشي از سطحي نگري هايي است که همين نطق هاي جنجالي اخير هم روي ديگر سکه همان سطحي نگري هاست.

ايشان به درستي اذعان مي کنند که افزايش بودجه شهرداري، نه ناشي از ايجاد درآمدهاي پايدار براي شهر، بلکه  ناشي از مصوبات شوراي اسلامي شهر است که موجب گراني همه خدمات شهرداري شده است. گران کردن بهاي صدور پروانه ساختماني، افزايش چندين برابري عوارض نوسازي  گراني بهاي تجاري موقت و عوارض صنفي  و حتي افزايش قيمت بليط اتوبوس هاي شرکت واحد آن هم در شرايطي که اکثر اتوبوسها فرسوده شده و از ابتداي شوراي چهارم،حتي يک دستگاه اتوبوس جديد به شهر اضافه نگرديده است.

عضو محترم شورا سپس اذعان مي کنند که با اين همه افزايش نرخ ها، نه سطح رفاه زندگي شهري افزايش يافته و نه فعاليت هاي عمراني در شهر زياد شده است. وضعيت زير ساخت هاي شهري، پاکيزگي و زيباسازي شهري و انجام پروژه هاي زيربنايي را هم که لابد همه مردم مي بينند و نيازي به يادآوري ايشان نبود.

اين هايي که فرموديد را همه مي دانيم و علت اشتياق مردم نيشابور به پايان عمر شوراي چهارم هم همين ها ست، اما شما به عنوان عضو شورا بهتر است تا فرصت داريد به ريشه هاي اين مسايل بپردازيد و عوامل پديد آمدن اين وضع در ميان مديران ارشد شهرداري و مشاوران شهردار را فارغ از نسبت فکري شان با خودتان، مرد و مردانه افشا کنيد.

جناب شريعتمداري و اعضاي محترم کمپين عوام انديشانه ايشان بهتر است اندکي صداقت به خرج داده و پرسش هاي اساسي تري را هم از خود بپرسند تا بلکه به تعبير امير مومنان، از حفره غفلت، براي بار دوم (و شايد پنجم!) گزيده نشويم. پرسش هايي نظير آن که:

– آيا ريشه آن چه بيان شد، تا چه حد ريشه در منفعت طلبي هاي گروهي و باندي و ذبح منافع و مصالح عمومي در پاي طمع هاي کوچک و بزرگ شخصي تان داشته است؟ مثلا آيا در زماني هم که سيدعباس حسيني را به عنوان شهردار انتخاب و از تخلفات او هم تمام قد حمايت مي کرديد، به اين پرسش ها فکر مي کرديد؟

– آيا زماني که برادرتان (حبيب بتويي) را که با علم به نداشتن تحصيلات مرتبط و معتبر، با حکم يکي از مشاغل خدماتي در شهرداري استخدام شده بود، به عنوان سرپرست شهرداري انتخاب کرديد، انتظار داشتيد معجزه اي اتفاق بيفتد؟

– آيا براي خدمت به همشهريان، در زمان انتخاب شهردار، سراغ حتي يک نفر از کساني که تفکر مخالف شما را دارند ولي به لحاظ کارآمدي و توان مديريتي، ده ها بار از همفکران شما سابقه و ارجحيت بيش تري داشتند رفتيد؟

– آيا زماني که همکاران تان در شورا با پنج ميليون تومان عيدي از خير استيضاح شهرداري که تخلفات ش محرز شده بود گذشتند، شما در تکلم مشکل داشتيد، که سخني بر زبان نمي آورديد؟

– آيا همين چند ماه قبل و در جريان اتخابات کميسيون هاي شورا و پيش از آن در جريان انتخابات هيات رئيسه چيزي جز روحيه باندگرايي و منفعت طلبي را بر رفتار شورائيان حاکم تشخيص داديد که قوه ناطقه بالاي تان کور شده بود؟

همشهري محترم و عضو شورا!

ريشه گرفتاري هاي ما در اين رفتارهاي فردي و قائل نبودن به قواعد «خير عمومي» و قبيله گرايي در استخدام و انتصاب و توزيع امکانات شهري براي نيل به مقاصد شخصي و يا گروهي و سياسي است.

ب) رفتار راي دهندگي مردم:

از حق نبايد گذشت که سهم خود ما مردم نيز در آن چه بر سرمان مي رود اندک نيست. البته شوراي چهارم در شرايطي شکل گرفت که انتخابات رياست جمهوري يازدهم نيز همزمان با ان برگزار مي شد و باز شدن فضاي ياس آلود و ابهام آميز انتخابات رياست جمهوري که تا چند روز به برگزاري انتخابات، آن هم با از خود گذشتگي برخي بزرگان محبوب مردم گشوده شد، فرصت درنگ بر انتخابات شورا را بسيار ضيق نموده بود و در جريان انتخابات هم وعده هاي عجيب و غريب و فارغ از طرح و برنامه و پشتوانه علمي، در کنار قوم و قبيله سالاري موجود در بافت اجتماعي مان، انتخاب هاي غالبا خطايي را رقم زد.

اکنون اما هنوز فرصت مناسبي تا برگزاري شوراها باقي مانده است و براي پرهيز از تکرار اتفاقات گذشته مي توان «فکر»ي برداشت. کافي است مسببان اين وضعيت به خود آيند و به جاي نطق هاي نمايشي به دنبال ريشه درد برآيند و ما مردم نيز با تعريف دوبره منافع عمومي، در انتخاب هاي مسئوليت آوري که در پيش داريم، منافع قومي و خانوادگي و نيز دلخوش کردن به عوام گرايي و شعارهاي پوپوليستي را با قوه خرد، منطق و تجربه جايگزين کنيم و رفتاري متين و سرشار از حس مسئوليت شهروندي از خود بروز دهيم. بي گمان فرداي فرزندان نيشابور امروز در دستان ماست. ساعتي درنگ براي از سر نوشتن سرنوشت شهرمان براي چندين سال، عبادتي مدني است.