گفت و گو با طراح سکه بهار آزادي
گفت و گو با طراح سکه بهار آزادي

گفت و گو: سيدهاشم مداح دستي در کار است که استادان قديمي را ازکاربر کنار کنند پس ازادغام دانشکده هنردردانشگاه نيشابور ، بخش هنري مورد بي مهري قرار گرفته چندي پيش يکي از مسئولين هنري کشور گفته بود: «زبان هنر کارآمد ترين زبان در عصر حاضر است « شنيدن اين سخنان ازطرفي مايه ي  خوشحالي […]

گفت و گو: سيدهاشم مداح

دستي در کار است که استادان قديمي را ازکاربر کنار کنند

پس ازادغام دانشکده هنردردانشگاه نيشابور ، بخش هنري مورد بي مهري قرار گرفته

چندي پيش يکي از مسئولين هنري کشور گفته بود: «زبان هنر کارآمد ترين زبان در عصر حاضر است « شنيدن اين سخنان ازطرفي مايه ي  خوشحالي است و يک گام به جلووازسوي ديگررفتاراکثرمسئولين پيام ديگري را به ما منتقل مي کند.متاسفانه هنوزهم نگاه برخي ازمديران به مقوله ي هنرنگاهي ابزاري وسرگرم کننده است . اين گونه سوء برداشت ها هنرمندان را مي آزارد و اميدواريم هرچه زودترمسئولين حرف وعمل شان يکسان شود و زبان قدرتمند هنر را درک کنند .

ميهمان اين هفته ما جعفر نجيبي است که نياز به معرفي ندارد. اوهم اکنون يکي از شاخص ترين مجسمه سازان کشور واستاد دانشکده هنر نيشابورمي باشد.وجود امثال ايشان غنيمتي است براي شهرمان، البته اگرمسئولين قدرهنروهنرمند ان  را بدانند و رفتاري در شان اين قشرفرهيخته نشان دهند . داستان زندگي هنرمندان شنيدني وعبرت آموز است اگرگوش دهيم وبه آن بينديشيم، اينک گفتگوي ما با اين هنرمند فرهيخته.

با تشکر از شما که در اين گفتگو شرکت کرديد لطفا از مراحل ساخت اخرين دست آفريده  تان بگوييد؟

در حال حاضر در حال اتمام مجسمه يوزپلنگ ايراني به ارتفاع چهار و نيم متر هستم اين تنديس  درنيشابورساخته مي شود و قراراست پس از اتمام  درشهربافق ، زادگاه اين نماد ايراني ،  نصب شود .اين مجسمه به سفارش شهرداري بافق ساخته مي شود  هنگام بر پايي ورکشاپي دربافق  ، همزمان با بزرگ داشت شاعر نامي ، وحشي بافقي ، تک چهره ي شاعر رونمايي شد ه ودر خواست ساخت اين نماد ايراني به من داده شد .

آثار حجمي و مجسمه هاي  شما در چه شهرهايي نصب شده است ؟

شماري از آثارم به قرار زير است :

پرتره شمس تبريزي (خوي) مجسمه هفت دلفين (خوي) طراحي و اجراي پرتره چهار تن از مشاهير ايران (موزه تهران شناسي ) – مجسمه سيب و انگور(اروميه ) – طراحي و اجراي مجسمه اي به ارتفاع شش متر در شهر وان (ترکيه )- – مجسمه قوري به ارتفاع هشت متر ( شهر بازي قدس) –  – مجسمه شاعرارمني (جلفا) و…

چگونه با هنر مجسمه سازي آشنا شديد ؟

من دوران تحصيل متوسطه را درشهرخوي گذراندم و پس ازآن وارد هنرستان هنرهاي زيبا درتهران شدم . درآنجا بود که ازمحضراستاداني همچون استاد  علي قهاري ، سازنده ي  تنديس عطاردرنصب شده در نيشابور  ، استفاده فراوان بردم و مقدمات مجسمه سازي را فرا گرفتم .سپس دردانشکده ي  هنرهاي زيبا به ادامه تحصيل پرداختم و درنهايت به استخدام وزارت ارشاد درآمدم و در تالار وحدت به خدمت مشغول شدم .در آن زمان مسئوليت من نظارت بر نصب مجسمه در ميادين شهرهاي مختلف کشور بود .مشکل ما در آن دوره تعطيلي دانشکده و  وانهادگي رشته ي  مجسمه سازي بود که متاسفانه پانزده سال طول کشيد . من به ناچار به فعاليت مطبوعاتي روي آوردم ودرنشريه کيهان فرهنگي به کارهاي طراحي وگرافيکي مشغول شدم و مدتي هم همکار دکتر محمود اسعدي بودم .

از طراحي سکه بهار آزادي بگوييد و چگونگي اجراي آن ؟

در زماني که در نشريه  کيهان فرهنگي کار مي کردم بانک مرکزي قرار بود طراحي و اجراي سکه را به آلماني ها بدهد اما چون اين کار هزينه  ي زيادي داشت انجام نشد و قراربراين شد که ايراني ها اين کار را بر عهده بگيرند . من يک همکلاسي دربانک مرکزي داشتم که با معرفي ايشان ، اين امر مهم را برعهده گرفتم وبا موفقيت آن را به انجام رساندم. جالب است بگويم درآن زمان براي اجراي کار شرطي گذاشتم به اين مضمون که اگر موفق به اين کار شدم رشته مجسمه سازي را در دانشگاه  راه اندازي کنيد.

در چه زماني همکاري با دانشکده هنر نيشابور را پذيرفتيد؟

در سال 83 و با معرفي جناب بروجني پس از پذيرش ،عضو هيئت علمي اين دانشکده شدم . قبل از آن با دانشگاه هاي سوره تهران – الزهرا و دانشکده معماري تهران همکاري داشتم .درآن مقطع دانشکده هنر نيشابورامکانات زيادي داشت و دانشجويان فعال تربودند و بعدها همين دانشجويان در سطح مملکت مطرح شدند و برخي به مقام استادي رسيدند اما کم کم براثراهمال و مديريت ضعيف سطح کار ما نزول کرد و فعلا با کمترين امکانات به کار ادامه مي دهيم .

گويا ،

اخيرا مشکلاتي براي شما و برخي از استادان قديمي پيش آمده اين مشکلات کدام است ؟

بله ، متاسفانه پس ازادغام دانشکده هنردردانشگاه نيشابور ، بخش هنري مورد بي مهري قرار گرفته و حتي من در سال گذشته بيکاربودم .ظاهرا به نظر مي رسد که  دستي در کار است که استادان قديمي راازکاربر کنار کنند و من نمي دانم اين کار چه سودي براي شهردارد ؟

وجود  هنر و به خصوص هنر مجسمه سازي چه اثرملموسي  بر جامعه دارد ؟

اگر به تاريخ گذشته بشر نگاهي بياندازيم تنها آثارشاخص برجاي مانده از گذشته ، آثار حجمي و مجسمه مي باشد لذا شما فکر کنيد اگر اين آثارنمي بود گذشته  ي  بشر را چگونه مي شناختيم ؟اهرام مصر ، تخت جمشيد ، آثار يونان قديم و…، بخشي از تاريخ گذشته  ي بشراست که توسط هنرمندان  مجسمه سازخلق شده است . از سوي ديگر شهرها يي مانند نيشابور با آن گذشته ي  درخشان و شکوهمند نيازبه هنرمنداني دارد که نمادهاي گذشته آن را براي آشنايي بيشتر مردم با تاريخ شان بازسازي کنند . اين کار سبب آشنايي مردم با گذشته ي  خودشان شده و به آنها اين افتخارات را ياد آوري خواهد کرد . از طرف ديگر ما مي توانيم با ثبت و خلق آثارهنري حوادث مهم زمانه خودمان ،  آن را به آيندگان منتقل کنيم . مثلا با راه اندازي موزه هايي خاطرات انقلاب ،شهدا،جنگ و…، را زنده نگه داريم.

مشکلات اصلي سر راه هنرمندان در شهرهايي مانند نيشابور چيست ؟

در ابتداي ورودم به شهرنيشابور، با انگيزه آموزش آموخته ها وتجربياتم وتاثيرگذاري وپيش بردن امرهنرشروع به کارکردم وحس مي کنم درطول سيزده سالي که در اين شهر خدمت کرده ام مثمر ثمر بوده ام اما چندي است که با ما با بي اعتمادي و سرد برخورد مي شود وحس مي کنم قصد حذف ما را دارند واين اصلا احساس خوبي نيست و دليل آن را نمي فهمم.

چه پيشنهادي براي حل اين معضلات داريد ؟

پيشنهاد من اين است که به کادرعلمي دانشکده ي هنراحترام بگذارند و امور مديريتي را به خود استادان واگذار کنند وبا مشورت با هيئت علمي امور را پيش ببرند .

هنر امروز جهان به چه سمت و سويي حرکت مي کند ؟

هنر روز دنيا دو جهت دارد اول : هنري که به پوچ گرايي و نيهيليسم گرايش دارد و اين با فرهنگ ما ناسازگار است و دوم هنري که ماندگار است و به صورت نمادها و المان ها ومجسمه هاي مدرن اجرا مي شود و با فرهنگ ماهم همخواني دارد .

در حال حاضر چه فعاليت هايي داريد ؟

در حال حاضر قرار است پس ازرفع مشکلات اداري به دانشکده برگردم و ضمناهمزمان نايب رئيس انجمن هنرهاي تجسمي تهران و يکي از موسسين انجمن سفالگران ايران و… هستم، اما متاسفانه شاهد بوده ام که هنوزهم هنرمندان در تصيمات نهايي که براي بخش هنرگرفته مي شود ، نقشي ندارند .

و سخن آخر

نيشابور شهر قشنگي است با گذشته اي درخشان و مردمي مهمان نواز، اما نکته اي هست که هنرمندان دراين شهر پس از مدتي منفعل مي شوند و اين درد بزرگي است .اين شهر در گذشته پناه  بسياري ازبزرگان و هنرمندان اين سرزمين بوده است ، لذا بايد تدابيري انديشيده شود که از مهاجرت هنرمندان بومي پيش گيري شود  وحتي هنرمندان نامي را جذب کند. دانشکده هنر بهانه  ي خوبي براي اجراي اين تصميمات مي باشد .ما اميدواريم با کوشش همه مسئولين وهنرمندان ومردم شهردوباره به دوران پرشکوه گذشته نيشابور و به جايگاهي که در شان ابرشهر تاريخ است ، بر گرديم.