برای شاعر سنتور، پرویز مشکاتیان
مردی که سازش «آن» داشت
۲۹ شهریور ماه سالروز درگذشت ستاره بی بدیل موسیقی ایران، همشهری فقیدمان پرویز مشکاتیان بود. در گرامی داشت یاد او نشریات و رسانه ها مطالب مختلفی ارایه کردند که در این میان نوشته ای از کیوان ساکت، نوازنده و آهنگساز سرشناس، مطلبی ارزنده و قابل توجه به نظر می رسد. وی در مطلبی که به صورت اختصاصی برای یک سایت تخصصی موسیقی نگاشته است، به مناسبت پنجمین سالگرد درگذشت استاد مشکاتیان یاد او را گرامی داشته است:
موسیقی ما- سخن از پنجمین سالگرد درگذشت نادر مردی از دیار خیام و عطار و کوچه باغهای نیشابور است که به حق او را شایسته است شاعر سنتور بنامیم. تسلط وی بر تاریخ و فرهنگ و به ویژه ادبیات ایران، آشنایی عمیق با مفاهیم بنیادی ردیف موسیقی ایرانی و ظرایف آن، هوشمندی کم نظیر و ذوق فطری از وی اسطورهای در موسیقی ایرانی و سنتور ساخته بود.
اینجاست که به یاد این بیت از خواجه شیرازی میافتم:
بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی/ مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است/ چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
و به راستی که مشکاتیان گوی بیان را در هنر زده بود.
من این افتخار نصیبم شد که از سال ۶۹ تا پایان عمر مشکاتیان گرامی به عنوان یکی از سولیستهای گروه عارف (که از بهترینهای تاریخ معاصر است) با ایشان همکاری داشته باشم. از چگونگی اولین دیدارها و سپس دعوت من برای پیوستن به گروه عارف که داستان جالبی دارد اگر بگذریم باید بگویم که در طی این سالها بارها و بارها نبوغ و تسلط بیحد وی بر موسیقی و به ویژه در ریتم برایم شگفت آور بود. کسانی که با کارها و آثار این مرد بزرگ آشنایی داشته باشند میتوانند لطایف آهنگسازی و ریتم را به خوبی در آثار وی حس کنند. چیزی که به این شکل تا آن زمان سابقهای نداشت و فقط در برخی آثار استاد ابوالحسن صبا قابل شنیدن بود. «آنی» که حافظ میگفت:…. بنده طلعت آن باش که آنی دارد… به وضوح در وجود پرویز مشکاتیان نهفته بود. این «آن» ذاتی وجود او بود و هر انسانی در اولین برخورد آن را حس میکرد. همان «آنی» که در تقریبا اغلب ساختههایش و نواختههایش نیز بود. آنقدر حرف و خاطره دارم که از این مجال خارج است.
اما همان قدر بگویم که پرویز مشکاتیان دردانه موسیقی ایرانی بود. به ویژه آثارش با صدای استاد محمدرضا شجریان که روزگاری پدر همسرش نیز بود از زمره آثار جاودان موسیقی ایرانی است. دریغ و درد که دست اجل این فرزند خلف هنر ایران را چه زودهنگام از میان ما برد.
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران/ کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
کیوان ساکت
۲۹/۶/۹۳
به اشتراک بگذارید: