از آن جا که بسترهای لازم برای اجرای طرح تحول بنیادین نظام آموزشی! (که البته جزو افتخارات دولت قبل بود) فراهم نشده بود؛ امروز اجرای این طرح معضلات جدیدی را برای نظام آموزش و پرورش ایجاد نموده است. مقاله ای که پیش روی شماست توسط یکی از دبیران ارجمند آموزش و پرورش به نگارش درآمده است که به بررسی یکی از آسیب ها می پردازد و تقدیم شما خوبان می شود
هویت شغلی است، عوامل عدیده ای در شکل گیری هویت شغلی دخالت دارند که از آن جمله می توان به علاقه، استعداد و توانایی، مهارت ، میزان بهره مندی از مزایای مادی و منزلت اجتماعی و… اشاره کرد. پس از این که شخصی شغلی را انتخاب کرد در طول دورانی که مشغول کار است با مشکلات متعددی برخورد می کند و درصدد حل آنها بر می آید. او با همکاران و عوامل مرتبط با شغلش تعامل داشته و نهایتا این برخوردها و تعاملات منجر به فراگیری مهارتهایی در وی شده واو در انجام وظایف و نقش های شغلی مهارت های لازم را کسب می کند. اگر این شغل رضایت فرد را نیز برآورده کند، در او احساس تعلق نسبت به آن شکل می گیرد و در نتیجه فرد نسبت به انجام وظایف شغلی خود، رضایت ، اشتیاق و تعهد خواهد داشت و نتیجه این مهم، رضایت ارباب رجوع و مشتری خواهد بود.
حال فرض کنیم همکاران مقطع متوسطه دوره دوم به این مرحله رسیده باشند، بررسی خواهیم کرد که به کارگیری آنها در مقطع ابتدایی و متوسطه دوره اول؛چه تاثیراتی بر همکاران فرهنگی، دانش آموزان و جامعه خواهد داشت.
برای پاسخ به این سوال؛ دو حالت برای تغییر هویت شغلی در نظر می گیریم:
– ۱ تغییر هویت طبیعی و بدون اجبار که در آن شخص با رضایت وبا میل خود و به واسطه علاقه به شغل مورد نظرش ویا مشکلات شغلی که درآن مشغول است، تصمیم به تغییر شغل خود می گیرد و با تلاش و کوشش ، سعی می کند مهارت های شغل جدیدش را یاد بگیرد. با این حال باز هم تا چند سال با مخاطرات و مشکلات شغل جدید روبرو خواهد بود.( مانند تغییر سمت برخی از همکاران فرهنگی که به عنوان مثال در سال های گذشته از مقطع ابتدایی به مقطع متوسطه می رفتند و یا همکارانی که به رشته های مشاوره و پرورشی تغییر سمت می دادند ) .
– ۲تغییر هویت شغلی با اجبار و با اکراه و از طرف دیگران: در این صورت فرد هیچگونه علاقه و تمایلی به احراز هویت شغلی جدید ندارد. بنابراین تلاش و کوشش درخوری نیز جهت انجام وظایف خود معطوف نخواهد کرد.
حال برگردیم به مثال(همکاران مقطع متوسطه دوره دوم) و نوع تغییرهویت آن ها را بررسی کنیم:
اکثر این همکاران با سنوات خدمت متوسط و متوسط به بالا هستند. بنابراین:
– از نظر روانی، آمادگی برای این تغییر هویت را نداشته و علاقه و تمایلی نیز برای کسب هویت جدید نخواهند داشت.
– از نظر توانایی جسمی حوصله فراگیری مهارت های لازم و جدید آموزش به دانش آموزان در مقاطع دیگر را ندارند. بنابراین هویت جدید شغلی در آن ها بطور ناقص شکل خواهد گرفت و به مرحله احساس تعلق شغلی نخواهد رسید.(هرچند که در حالت قبلی هم بواسطه عدم رضایت از مزایای مادی و معنوی احساس تعلق در آن ها بطور نسبی بالاتر بوده است).
آسیب های این طرح در سه سطح قابل بررسی است که عبارتند از :
الف :آسیب هایی که متوجه همکاران فرهنگی دوره دوم خواهد شد:
۱- در تعطیلات تابستان که همکاران فرهنگی بایستی استراحت کنند و جسم و روح و تفکر و اندیشه شان را برای شروع سال تحصیلی جدید آماده کنند، مدام در فکر سازماندهی بوده و دغدغه شان این بود که اصلا کلاس درس به آن ها خواهد رسید و یا این که در چه مقطعی سازماندهی خواهند شد و یا در چه پایه ای از مقطع ابتدایی و چگونه با محیط جدید سازگار شوند.
۲ – اضطراب و استرسی ناشی از وظایف و نقش های شغلی جدید از طرفی به خود همکار فرهنگی آسیب وارد می کند و از طرف دیگر این استرس به دانش اموز منتقل می شود و از طرفی هم موجب فرسودگی و از بین رفتن سریعتر نیروی کار در جامعه می شود.
۳ – همکار فرهنگی که برای تدریس در دروس مرتبط با رشته تخصصی اش آموزش دیده و تربیت شده در مقاطع و رشته های دیگر بکار گرفته می شود که این لحاظ نکردن شایسته سالاری در بکارگیری نیروی انسانی و مصداقی از بیکاری پنهان در جامعه تلقی می شود.
ب: آسیب هایی که متوجه دانش آموزان خواهد شد :
۱ – فرایند آموزش در مقطع ابتدایی که سنگ بنای تحصیلات آتی دانش آموزان عزیز است با مشکل مواجه شده و دانش آموزان مفاهیم و مهارت های لازم را به خوبی کسب نخواهند کرد.
۱ – -آینده سازان جامعه که دانش آموزان هستند در محیط آزمایشگاهی که توأم با آزمون و خطاست قرار گرفته ، بیشترین آسیب را دیده و به تبع آن جامعه آسیب پذیرتر می شود.
ج : آسیب هایی که متوجه جامعه خواهد بود:
۱ – عدم تعادل در توزیع منابع و نیروها و ایجاد مساله اجتماعی و هدر رفتن منابع و امکانات جامعه
۲- این مساله ومشکل اجتماعی ناشی از تغییر ساختار و ایجاد ساختار جدید در نظام آموزش و پرورش بوده بنابراین مساله فردی همکاران تلقی نمی شود و همکاران خود را مقصر نمی دانند، مشکلاتی هم که در تدریس آنها وجود داشته باشد ، مشکلات فردی آنها تلقی نشده و زیر سوال نخواهند رفت و نوک پیکان کوتاهی و اشتباه به سمت نظام آموزش و پرورش نشانه خواهد رفت. و احساس مسولیت همکاران کاهش می یابد..
به اشتراک بگذارید: