مسعود رحیمی نژاد
دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ تشیع
۱- حاج بکتاش ولی
بکتاشیه یکی از طریقت های عرفانی در آناتولی است که عنوان آن برگرفته از نام حاج بکتاش ولی می باشد. نام اصلی وی را محمد بن ابراهیم بن موسی خراسانی ذکر کرده اند و گفته شده که ازصوفیان برجسته قرن هفتم هجری و معاصر با مولانا جلال الدین محمد رومی بوده است. به احتمال زیاد وی در سال۶۰۵ ه. ق در قریه فوشنجان از توابع نیشابور به دنیا آمد. پدرش سید ابراهیم ثانی و مادرش خاتم دختر شیخ احمد یکی از علمای نیشابور بود. تبار حاجی بکتاش را به شیخ احمد یسوی، عارف سده ششم هجری می رسانند و اورا از نوادگان امام موسی کاظم(ع) دانسته و به سبب خراسانی بودنش بر مذهب ملامتیه شمرده اند (۱)
اکثر مولفان بر این عقیده بودند که حاج بکتاش ولی یک موجود افسانه ای است. اما امروزه نه تنها درتاریخی بودن وی شکی نیست بلکه در این که وی از پیروان بابا اسحاق (بنیانگذار طریقت بابائیان) بوده هم عقیده هستند.(۲) قدیمیترین ماخذی که از حاج بکتاش سخن به میان آورده است، «مناقب العارفین» است که احمد افلاکی دده آن را درباره مولوی و خاندان او نوشته است.(۳)به احتمال بسیارزیاد آنچه موجب مهاجرت حاج بکتاش ازنیشابور به ترکیه شد، حمله مغولان به ایران بود که در طی آن تعداد بسیار زیادی از صوفیان از شمال شرق ایران به آسیای صغیر گریختند. حاج بکتاش ولی نیز ابتدا در نجف اشرف و مکه مکرّمه به عزلت و گوشهنشینی گذرانید. پس از آن، به روم رفت و در آماسیه، به بابا اسحاق پیوست و به یاری جنبش «باباییان» (یاران بابااسحاق) بر ضد سلجوقیان روم شتافت.
در قرن هفتم هجری، براثر سیاستهای غلط پادشاهان سلجوقی در رسیدگی به ترکمنان روستانشین که موجب تنگی معیشت آنان شد، قیامی سیاسی ـ اقتصادی به رهبری دو شیخ صوفی به نامهای باباالیاس خراسانی و خلیفهاش بابااسحاق صورت گرفت. دعوت آنان به مبارزه بر ضد حکومت سلجوقیان در آناتولی با استقبال وسیع ترکمنان معترض روبهرو شد و دامنه این شورش گسترش یافت. تودههای به خروش آمده با کمک رهبران خود توانستند چندین بار سپاهیان سلجوقی را شکست دهند و پادشاه را به فرار از پایتخت مجبور کنند، اما سرانجام با یاری نیروی فرنگان مستقر در مرزهای آناتولی، قیام باباییان سرکوب و رهبران آن کشته شدند.(۴)
حاج بکتاش با پیروی از بابا الیاس، از خلفای طراز اول گردیده بود با وجود این مقام به دلیل کشته شدن برادرش در عصیان بابائیان، ازاین قیام کناره گرفت. وی نمی دانست که با این انتخاب زمینه ظهور بکتاشیه را فراهم آورده و در تاریخ ترکیه سنگ بنای تشکلی جدید را نهاده و نقش تاریخی_ آیینی مهمی ایفا خواهد کرد.(۵)
پس از شکست جنبش، ظاهرا مورد عفو سلطان قرار گرفته وبرای بحث در موارد بدعت آمیز طریقه اش به نزد جلال الدین رومی فرستاده شد. چنین می نمایدکه علوی بودن وی مهم ترین عامل بالا رفتن منزلت وی بوده و او را درردیف اولیائی مانند عبدالقادر گیلانی واحمد بدوی قرار داده است.(۶) وی مدتی بعد، به قیرشهر (در ترکیه فعلی) و از آنجا به قَرَه اُویوک (شهر حاجی بکتاشِ کنونی) رفت، به ترویج تعالیم خود پرداخته و تا پایان عمر در آنجا ماند. در مورد سال وفات حاجی بکتاش اختلاف نظر وجود دارد؛ تا جایی که «سال وفات وی را بعضی ۶۹۷ هـ و برخی ۷۳۸ هـ و گروهی ۷۴۰ دانسته اند، تنها در یک مأخذ سال وفات وی ۶۶۹ قید شده است». آن چه بتوان در زمینه ی سال وفات حاجی بکتاش، اذهان محققان کنجکاو را ارضاء نماید، بدون شک سال ۶۶۹ منطقی تر خواهد بود و با این که وی در ۶۰۵ به دنیا آمده، می توان مدت عمر وی را ۶۴ سال دانست.(۷)
۲- عقاید بکتاشیان
بکتاشیان عقایدی باطنی و نزدیک به علویان داشته اند «در ترکیه دو گروه بودند که حضرت علی(ع) را احترامی وافر می گذاشتند: نخست بکتاشیانی که خود را از نژاد ترک می شمردند و زمینه ذهنی مساعد با خانقاه و اجاق آن داشتند و به فرهنگ و معارف ترک علاقه مند بودند و دیگر شیعیانی که در ایالات خاوری سکونت داشتند». طریقت بکتاشیه ظاهراً سنی شمرده می شده است، ولی تعالیم باطنی نزدیک شیعیان باطنی و حروفیه در میان افراد این طریقت رواج داشته است.(۸)
این طریقت با دیگر صوفیان معاصرش تفاوت های چندانی نداشته است. ازجمله رسوم آنها ذکر ساده ای بود که در اثنای آن شمع می افروختند ویک شام سنتی صرف می شد ونوعی رقص به اضافه کلاه مخصوصی برای مریدان. حاج بکتاش به پیروان خود امرکرده بود که لباس سپید بپوشند و آنان از پوشیدن لباس با رنگ های دیگرخودداری می کردند. علی(ع)در نظر آنان مقام بسیار والایی دارد و هم چنین از امامان دوازده گانه تا مهدی (عج) را نام برده اند. بویژه برای امام صادق(ع) احترام بسیاری قائل هستند. با این حال به جزچهارده معصوم به معصومیت چهارده تن دیگرمعتقد هستند که از جمله آنها حضرت خدیجه(س) وفرزندان خردسال امامان (ع) هستند که در کودکی درگذشته اند. به طور کلی می توان بکتاشیه را نوع خاصی ازشیعه دوازده امامی دانست که در تفصیلات با نظرگاه شیعی معتدل سازگارنیست. این فرقه طریقتی صوفیانه بود که به تدریج به تشیع گرایید و کم کم عناصر شیعیانه بر صوفیانه غلبه کرد.(۹)
مولف فرهنگ فرق اسلامی معتقد به نفوذ عقاید مسیحیان در آنها می باشد که ازجمله آنها به تثلیث الله و محمد(ص) و علی(ع) اشاره می کند. هم چنین آنها مانند مسیحیان غشای ربانی به جا می آورندو برسفره خود شراب و پنیر و نان می گذاردند ونزد شیخ خود که او را بابا می خواندند به گناهان خویش اعتراف می نمایند.(۱۰)
۳- بکتاشیان بعد از حاج بکتاش ولی
در منابع تاریخی شواهدی مبنی بر اینکه حاج بکتاش ولی طریقتی تاسیس نموده باشد، وجودندارد، ولی چون طریقت بکتاشیه نام خودرا ازوی گرفته است تصور می شود موسس این طریقت بوده است. درواقع کسی که زمینه لازم را برای تشکیل این فرقه فراهم نمود «ابدال موسی » بود که می توان گفت به حاج بکتاش حیاتی دوباره بخشید و برای او خدماتی انجام داد که موجب شهرت او شد.(۱۱)
در طی قرون نهم و دهم یکی ازصوفیان بزرگ بکتاشی به نام «بالیم سلطان» به تعالیم این فرقه نظم جدیدی بخشید. در فاصله زمانی بین رحلت حاج بکتاش تا جنگ های صفوی- عثمانی این فرقه آیین رسمی سپاه ینی چری( سربازان وظیفه عثمانیان) وقزلباشان بود. در دوره سلطان محمود دوم با اذیت و آزار ینی چری ها، تداوم فعالیت بکتاشیه به صورت زیرزمینی شد که همین مسئله باعث رسوخ جهل، محدودیت وخرافات در میان آنان شدو از افکاراصیل حاج بکتاش ولی دور شدند.(۱۲)
پس از به حکومت رسیدن کمال آتاترک در ترکیه و سخت گیری های او نسبت به فرقه های مذهبی، مقر اصلی بکتاشی ها به شهر تیرانا پایتخت آلبانی منتقل شد. اما پس از جنگ دوم جهانی با به حکومت رسیدن کمونیست ها در آلبانی، بکتاشی ها دوباره برای برگزاری مراسم مذهبی خود، از جمله جشن «سلطان نوروز» که همه ساله در ۲۲ مارس، به عنوان روزتولد امام علی برگزار می شود، دچار مشکلاتی شدند.
این دشواری ها تا زمان فروپاشی نظام کمونیستی انور خوجه در سال ۱۹۹۱ ادامه داشت اما پس از فروپاشی بلوک کمونیست، با وجود آنکه بکتاشی ها تنها ۱۰% جمعیت آلبانی را تشکیل می دهند، «سلطان نوروز» به عنوان یک جشن ملی در آن کشور اروپایی شناخته شد و همه ساله با شکوه برگزار می شود. در سال ۲۰۰۴ این جشن در معبدهای (تکیه های) بکتاشی ها در سراسر آلبانی و کوزوو به صورت دسته جمعی برگزار شد. ولی بزرگترین و مجلل ترین مراسم در تکیه اصلی بکتاشی ها در تیرانا و با حضور درویش بابا رشادی، رهبر آنان و شرکت فعال مریدان برگزار می شود که در آن فعالان سیاسی و مذهبی داخلی و خارجی نیز شرکت می کنند(۱۳)
۴-فوشنجان، زادگاه حاج بکتاش
محوطه قدیمی فوشنجان (زادگاه حاج بکتاش ولی) در روستای فوشنجان واقع شده و در تاریخ ۲۳ دی ۱۳۸۷ با شماره ثبت ۲۴۳۸۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این محوطه در شمال غرب روستا واقع است که با توجه به بقایای معماری و مدارک باستان شناسی، آثار سدههای میانی اسلامی به ویژه آثار قرون هفتم تا دهم هجری در این محوطه نمایان است. با توجه اهمیت روستای فوشنجان به دلیل جایگاه تاریخی و منسوب بودن و شهرت این روستا به زادگاه حاج بکتاش ولی، در صورت وجود مستندات کافی محوطه تاریخی مذکور میتواند محل زادگاه پیر فرقه بکتاشیه باشد. محوطه تاریخی فوشنجان از ضلع غربی به پادگان هاشمینژاد و به روستای فرخک و از ضلع جنوبی به جاده خاکی، ضلع شمال غربی به جاده در بهشت و از ضلع شرقی به باغات منتهی میشود
۵-نوشهیر، آرامگاه حاج بکتاش
«مجتمع درگاه حاجی بکتاش» یا «خانه پیر»، جایی که آرامگاه و بقعه حاجی بکتاش ولی نیشابوری در آن قرار گرفته، جزء شهر «حاجی بکتاش» میباشد، شهر حاجی بکتاش در نزدیکی شهر نوشهیر (Nevşehir) -مرکز استان نوشهیر کشور ترکیه- واقع شده است. مجتمع درگاه حاجی بکتاش (خانه پیر)، در سال ۱۹۶۴ گشایش یافت. این موزه از سه حیاط تشکیل یافته است: حیاط اول (با چشمهای به سبک چشمههای عثمانی)، حیاط دوم (دارای حوض مربّعشکل و مجسمه شیری در سمت راست آن، همچنین اطاقهای در ضلع شرقی که دارای کاربری نانوایی و مطبخ درگاهند، در مطبخ، آلات آشپزخانه و دیگ سیاه -که از سوی بکتاشیان مقدس شمرده میشد، قرار دارد. در ضلع غربی، اطاقهایی به نام «خانه میدان» قرار دارد. در ورودی، که در گذشته دور «آئین جم» برگزار میشده است «سنگ میدان» قرار گرفته است. امروز در طبقات بالای خانهمیدان، کتابخانه و موزه جای گرفته است.)، حیاط سوم (مزار دده بابا، بالیم سلطان و در مقابل آنها مزار حاجی بکتاش ولی). درگاه حاجی بکتاش ولی نیشابوری، یکی از جاذبههای اصلی گردشگری تاریخی و مذهبی کشور ترکیه است، و در برنامههای گردشگری کشور ترکیه، به آن بسیار توجه میشود به گونهای که به پیشنهاد ترکیه، سال ۲۰۰۹ میلادی به عنوان «سال بکتاش ولی» از سوی سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی سازمان ملل متحد (یونسکو)، موافقت و نامگذاری گردید.(۱۴)
۵- منابع و مآخذ
۱-توفیق سبحانی – حاج بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه – صص ۴-۱
۲- مصطفی کامل شیبی- تشیع و تصوف- ص ۳۵۶
۳- توفیق سبحانی – حاج بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه – ص۳
۴-هادی عالم زاده- نقدی بر مقاله «حاج بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»
۵- احمد یاشار اجاق- از عصیان بابائیان تا قزلباش گری – ص۱۷۲
۶- مصطفی کامل شیبی -تشیع و تصوف – ص ۳۵۷
۷-سیّد آرمان حسینی آبباریکی – طریقت بکتاشیه و پیوند آن با سایر طریقت های عرفانی
۸- همان
۹- مصطفی کامل شیبی – تشیع و تصوف- ۳۵۸
۱۰-محمد جواد مشکور- فرهنگ فرق اسلامی -۱۰۶
۱۱- احمد یاشار اجاق- از عصیان بابائیان تا قزلباش گری – ص۱۷۳
۱۲-مهدی فرمانیان- آشنایی با فرق تشیع – ص ۲۲۱
۱۳- واژه نامه پارس ویکی
۱۴-پایگاه اطلاع رسانی روزنه نیشابور- حاجی بکتاش ولی: حلقه پیوند نیشابور، ترکیه و آلبانی
به اشتراک بگذارید: