انتخاب صدراعظم با استخاره!
میرزا علی اصغر خان اتابک موسوم به «امین السلطان» که هم در دوران ناصرالدین شاه، هم در دوران مظفرالدین شاه و هم در دوره محمدعلیشاه منصب صدراعظمی یا نخست وزیری کشور را داشت دست کم دوبار سمت نخست وزیری را با استخارههای شاه به دست آورد.
پس از مرگ میرزا یوسف مستوفیالممالک صدراعظم وقت ، ناصرالدین شاه قلباً مایل به انتخاب امینالسلطان بود و حمایت روسیه و انگلستان از وی را یک امتیاز برای بقای دولت وی میدانست ولی نهایتاً برای انتخاب صدراعظم، بین قوامالدوله، عضدالملک و امینالسلطان به استخاره متوسل شد.
جواب استخاره راجع به دو نفر اول خوب بود ولی راجع به امینالسلطان بد آمد. معالوصف شاه بیاعتنا به نتیجه استخاره،حکم وزارت اعظم را رسماً به نام امینالسلطان صادر کرد.
وقتی ناصرالدین شاه ترور شد و فرزندش مظفرالدین شاه به سلطنت رسید. شاه جدید نیزامینالسلطان را از بقای صدراعظمیاش مطمئن ساخت .اما این بار مخالفت انگلیسیها با امینالسلطان کار وی را دشوار ساخت. و در نتیجه شاه ناچار شد وی را کنار گذارد .
امینالسلطان پس از برکناری به قم تبعید شد. اما شاه یکسال و نیم پس از برکناری امینالسلطان، امینالدوله را بیکفایت و نالایق تشخیص داد و در تعیین صدراعظم جدید مستاصل گردید. او بین حاج محسن خان مشیرالدوله و میرزا عبدالوهاب نظام الملک و همچنین میرزاعلیاصغر خان امینالسلطان صدراعظم برکنار شده و تبعیدی در شک و تردید بود.
در این میان طرفداران امینالسلطان به تلاش افتادند تا شاه را به گزینش نامبرده و بازگرداندن وی از قم متقاعد سازند. شاه پذیرفت که میان نظامالملک، مشیرالدوله و امینالسلطان یکی گزینش شوند. او تاکید کرد که طبق رفتارش پدرش (ناصرالدین شاه) باید به استخاره سیدعلی اکبر بحرینی متوسل شود .
اطرافیان شاه در یک تبانی با بحرینی از یکسو و همچنین با تشریفاتچیهائی که همواره پشت سر شاه میایستادند از جانب دیگر، تلاش کردند تا نقشه خود را در جریان استخاره به پیش ببرند. ترتیب استخاره چنین داده شد که «حکیمالملک» پشت صندلی شاه بایستد، تا اسمی را که شاه داخل قرآن میگذارد، ببیند. سیّد بحرینی هم حین انجام تشریفات استخاره، به بالا بنگرد و از اشاره مثبت و یا منفی حکیمالملک تکلیف را بداند.
روز موعود فرا رسید و مجلس استخاره در نارنجستان بلور منعقد گردیدوسید بحرینی مطابق خواسته وبرنامه ریزی شده قبلی درباریان استخاره گرفت ونام امین السلطان را از لای قرآن کشید وبه شاه داد.شاه نفسی برآورده خیالش راحت شد و گفت: معلوم میشود که خداوند اینطور خواسته که باز او بیاید.
فیالمجلس امر کرد تا صدراعظم معزول را از گوشه عزلت قم بار دیگر به صدارت بخوانند.
منابع:
ـ نخستوزیران سلسله قاجاریه، پرویز افشاری، مرکز اسناد و خدمات پژوهشی وزارت امور خارجه.
ـ هزار و یک حکایت تاریخی، محمود حکیمی، انتشارات قلم، ج ۲٫
به اشتراک بگذارید: