رضا شیر محمدی
ﺳﺨﺖ اﺳﺖ ﺣﺮﻓﺖ را ﻧﻔﻬﻤﻨﺪ،
ﺳﺨﺖ ﺗﺮ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﺖ را اﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ،
در نتوانستن نیز بایستن هست
حسین(ع) یک درس بزرگتر ازشهادتش به ما داده است وآن نیمهتمام گذاشتن حج وبه سوی شهادت رفتن است. حجی که همه اسلافش، اجدادش، جدش و پدرش برای احیای این سنت،جهاد کردند.این حج را نیمهتمام میگذارد و شهادت را انتخاب میکند، مراسم حج را به پایان نمیبرد تا به همه حجگزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ و مؤمنان به سنت ابراهیم بیاموزد که اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است. در آن لحظه که حسین حج را نیمهتمام گذاشت وآهنگ کربلا کرد،کسانی که به طواف، همچنان در غیبت حسین، ادامه دادند، مساوی هستند باکسانی که درهمان حال، برگِرد کاخ سبز معاویه درطواف بودند، زیرا شهید میخواهد با حضورش این پیام را به همه انسانها بدهد که وقتی درصحنه حق وباطل نیستی، وقتی که شاهدعصرخودت وشهید حق و باطل جامعهات نیستی، هرکجا که میخواهی باش، چه به نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است.
و اکنون حسین با همه هستیاش آمده است تا در محکمه تاریخ شهادت بدهد، به سود همه مظلومان تاریخ. شهادت بدهدکه چگونه این جلاد ضحاک، مغز جوانان را در طول تاریخ میخورده است ؛با علی اکبرش. وشهادت بدهدکه درنظامهای جنایت چگونه قهرمانان میمردند؛ با خودش. وشهادت بدهد که در نظام حاکم بر تاریخ چگونه زنان یا اسارت را باید انتخاب میکردند وملعبه حرمسراها میبودند یا اگر آزاد میماندند، باید قافلهدار اسیران باشند و بازمانده شهیدان؛ با زینبش. وشهادت بدهد که در نظام ظلم و جور و جنایت، جلاد جائر بر کودکان شیرخوار تاریخ نیز رحم نمیکرده است؛ با کودک شیرخوارش.
اکنون محکمه پایان یافته است و حسین (ع) با شهادت خود و همه عزیزانش و همه هستیاش رسالت عظیم الهیاش را انجام داده است.امروز ما وارث عزیزترین امانتهایی هستیم که با جهاد و شهادت و با ارزشهای بزرگ انسانی، در تاریخ اسلام، فراهم آمده است و ما وارث این همه هستیم، و ما مسؤول آن هستیم که با این میراث عزیز شهدا ، مجاهدانمان، امامان، ایمانمان و کتابمان، امتی نمونه بسازیم تا برای مردم جهان شاهد باشیم و شهید باشیم.
رسالتی به این سنگینی،رسالت حیات وزندگی وحرکت بخشیدن به بشریت، بر عهده ماست، ما که حتی زندگی روزمرهمان را عاجزیم.اکنون شهیدان مردهاند وما مُردهها زنده هستیم. شهیدان سخنشان را گفتند، وماکَرها مخاطبشان هستیم،آنهاکه گستاخی آن را داشتندکه وقتی نمیتوانستند زنده بمانندمرگ راانتخاب کنند،رفتندوما بیشرمان ماندیم، صدها سال است که ماندهایم و جا دارد که دنیا بر ما بخندد که ما «مظاهر ذلت و زبونی» بر حسین(ع) و زینب(س) «مظاهر حیات و عزت»میگرییم، و این یک ستم دیگر تاریخ است که ما زبونان، عزادار وسوگوار آن عزیزان باشیم. ما که در پلیدی و منجلاب زندگی روزمره غرقیم، بایدسوگوار وعزادار مردان و زنان وکودکانی باشیم که درکربلا برای همیشه، شهادتشان و حضورشان را در تاریخ و در پیشگاه خدا و در پیشگاه آزادی به ثبت رساندهاند
.یکی از بهترین وحیاتبخشترین سرمایههایی که درتاریخ تشیع وجود دارد، شهادت است. ما از وقتی که سنت شهادت را فراموش کردهایم، و به مقبرهداری شهیدان پرداختهایم،مرگ سیاه را ناچارگردن نهادهایم وازهنگامی که به جای شیعه ی علی بودن و از هنگامی که بهجای شیعه حسین بودن و شیعه زینب بودن، یعنی «پیرو شهیدان بودن»، «عزادار شهیدان» شدهایم و بس، در عزای همیشگی ماندهایم. چه هوشیارانه دگرگون کردهاند پیام حسین را ویاران بزرگ و عزیز و جاویدش را، پیامی که خطاب به همه انسانهاست، این که حسین (ع) پس از این که همه عزیزانش را در خون میبیند و جز دشمن وکینه توز وغارتگر در برابرش نمیبیند، فریاد میزند که آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال، سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست. و این سؤال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان میکند و دعوت شهادت او را به همه کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قایلند اعلام مینماید. اما این دعوت را، این انتظار یاری از او را، این پیام حسین را ما خاموش کردیم به این عنوان که به مردم گفتیم که حسین (ع) اشک میخواهد. ضجه میخواهد و هیچ پیام دیگری ندارد. مُرده است وعزادار میخواهد، این است معنا، این اصل تشیع که قبول هر عملی یعنی ارزش هر عملی به امامت بستگی دارد اگر او نباشد، همه چیز بیمعناست و میبینیم که هست. واکنون حسین حضور خودش را در همه عصرها و در برابر همه نسلها، در همه جنگها و در همه جهادها، در همه صحنههای زمین و زمان اعلام کرده است، در کربلا مرده است تا در همه نسلها و عصرها بعثت کند.و تو، و من، ما باید بر مصیبت خویش بگرییم که حضور نداریم.
به اشتراک بگذارید: